"به بهونه دفاع مقدس "

رفتی تا در رگ‏های وطن، خون حیات جاری شود

سال‏هاست که آسمان، کوچ غریبت را بر شانه‏هایمان، پرنده می‏تکاند و آفتاب ، مسیر چشمانت را به انگشت نشان می‏دهد و می‏گرید.سال‏هاست که رفته‏ای و بادها، بوی پیراهنت را بر خاکریزهای بسیار، مویه می‏کنند. تو انعکاس روشن خورشید در رودخانه‏های سرخ حماسه‏ای. دلت ، دریا می‏نوشت و نگاهت ، توفان می‏سرود. برخاستی؛ آن هنگام که نفس‏های سرما، پنجره‏ها را سیاه کرده بود و شهر، می‏رفت که در اضطراب ثانیه‏های تجاوز، کمر خم کند. برخاستی و با قدم‏های استوارت در رگهای وطن، خون زندگی جاری شد.


 برای بال‏های زخمی‏مان دعا کن! صدایت را از حنجره کانال‏ها و سنگرها می‏شنوم.

می‏بینمت،پلاک برگردن و چفیه بر شانه، جاده‏های صلابت راپشت سرمی‏گذاری و خاک را لبخنــد می‏کاری.

پا در رکاب ستاره و باران ، آسمان عشق را تا دورترین‏ها درنوردیدی و اینک ، ما مانده‏ایم و این خاک مردابی. ما مانده‏ایم و تکثیر بی‏وقفه ابرهای خاکستري. رفته‏ای و باران‏ها را با خود برده‏ای و فصل‏هایمان ، بی‏جوانه و آفتاب مانده‏اند.


    با ما که مرثیه‏خوان در قفس‏ماندن خویشیم، از پرواز بگو و برای بال‏های زخمی‏مان دعا کن.

کوچه‏های شهر را که ورق می‏زنم ، نامت را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان می‏یابم. از پشت نیزارهای به خون نشسته صدایت می‏زنم ورودخانه‏های وطن، شکوه سُرخت رابه ترنم می‏آیند.

می‏ستایمت که شانه‏های شکوهمندت ، آبروی کوهستان‏هاست و اردیبهشت نگاهت ، در چشمان هیچ بهاری نمی‏گنجد.

می‏ستایمت که قانون جوانمردی را بر صفحه‏های تاریخ این دیار، حک کردی و سرانگشتان حماسی‏ات ، ثانیه‏های ظلم را به کام مستبدان زمین، جهنم کرده.

می‏خوانمت که چون سپیداران، پیوسته در اندیشه باران بودی.

از زندگی، شعری جز شهادت نمی‏دانیم.

تقویم‏ها جفا کرده‏اند، اگر تنها به چند روز برای شهیدان بسنده کنند. قلم‏های منظوم اگر کم بگذارند ، در حق خون ، کوتاهی کرده‏اند.

پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه‏ها را پیش بردند.

معبرها فقط مقداری باریک ، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله‏های همت آنان ، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت.همه حرف‏ها را با لبخند و گریه‏ها می‏زدند.خاکریزها، گواه خوبی هستند بر اشک‏های چکیده از دعای کمیل‏شان. شب‏های جمعه بعد از آنها، تاولی است بر گام‏های نرفته ما. اُنس با واژه‏های دنیایی، برای لب‏های ما ماند و شگفتا از آنان که در جبهه ، با لحن‏های متفاوت ، استقامت را به شعر درآوردند!

آن‏گاه که مفاتیح یا اسلحه به دست می‏گرفتند، غزل‏هایی از ملکوت ، در چهار گوشه سنگر گُل می‏کرد.

دنیایی از عرفان، گوشه‏ای از لبخند آنان بود و برای ما، چیزی جز همین واژگان اشک‏آلود نمانده است. در مرکز شهرمان ، بقعه‌اي بود که روي ديوار آن عکس شهداي شهر را مي‌کشيدند! يادم هست روزي رسيد که ديوار آن جايي براي يک عکس  شهيد ديگر هم نداشت!


برادر! خواهر! ما بدهکاريم! پدر! مادر! همسر! فرزند! ما بدهکاريم. دوست! رفيق! آشنا! ما بدهکاريم. آقاي مهندس! آقاي دکتر! ما بدهکاريم. آقاي معلم! استاد! کارگر! ما بدهکاريم. آقاي وکيل! وزير! نماينده! آقاي رييس! ما بدهکاريم! ما به آن روزها و شبها بدهکاريم. ما به آن مادر و پدر که با اشک و گريه، فرزندشان را روانه جبهه کردند، بدهکاريم. به آن خانمي که بغضش را در گلو خفه کرد تا سد راه شوهرش نشود، به آن نوزاد سه ماهه که حسرت گفتن کلمه «بابا» را تا هميشه بر دل خواهد داشت، بدهکاريم. به مظلوميت آن شهيدي که دلش براي تنها دخترش تنگ مي‌شد، اما فرصت بازگشت به خانه را نداشت، بدهکاريم. به بزرگي و غرور آن امير ارتش که به او گفتند دخترت روي تخت بيمارستان منتظر ديدن توست، برگرد، اما او بخاطر صدها جوان هم سن و سال دخترش حاضر به ترک جبهه نشد و تنها زماني به خانه برگشت، که جسد دخترش را دفن کرده بودند!... ما بدهکاريم. ما به اندازه قطرات اشک مادران و همسران ، به اندازه قطرات خون به ناحق ريخته ، بدهکاريم. به مظلوميت، معصوميت دختران و پسران بابا نديده ، به گريه‌هاي شبانگاه همسران شوهر از دست داده ، بدهکاريم. به بزرگي پيرمردي که کمر خم نکرد و بر جنازه تنها فرزندش نماز خواند، بدهکاريم. ما به نام هزاران هزار شهيد ، جانباز، اسير، به هزاران هزار خانواده ، هزاران هزار پدر و مادر، هزاران هزار کوچه که نام شهيد را بر آن گذاشته‌اند ، بدهکاريم. ما به امام (ره)  ...

ما به ايران، به اسلام بدهکاريم.....

حال خود دانيد!!                                 

"هميشه به ياد شهدا باشيم "

 

[ شنبه سی ام شهریور 1392 ] [ 9:7 بعد از ظهر ] [ مجید ] [ 1 نظر ]

جنگ تمام نشده است

 جنگ تمام نشده است

كوچه‏هايى كه هر كدام به نام شهيدى آذين شده، فراموشى ما را جار مى‏زند؛ آن گاه كه از مرثيه خون شهيد، تنها آهنگ پروازش را مى‏شنويم، آن گاه كه در پس گريه‏هاى مادر شهيد، زبانى براى تسلى نداريم؛ جز مشتى واژه‏هاى كليشه؛ جز الفاظى كه نشان بى‏دردى ماست.


فلسفه خون شهيد

شهدا رفتند تا ما ماندن را دريابيم. فلسفه خون شهيد، جز پيام روشن حركت نيست؛ حال آنكه خيابان‏هاى غبار گرفته در هجوم معصيت، سال‏هاست وجدان زمان را زير سؤال برده است. بازارهاى مسخ شده در هياهوى نان، ساليانى است حقيقت ايمان را به حراج گذاشته است.

ميراث شهيدان

به هوش باشيم كه شهدا، چشم بيدار تاريخند و هر لحظه، در شهود زواياى عمل ما. يادمان باشد، ما ميراث دار حريم مردانى هستيم كه رايحه معاد را در كالبد جهان ما دميده‏اند؛ شهدايى كه مصداق بارز حضورند و تجلّى آشكار هدايت.


فراخوان شهادت

يادمان باشد راه دراز است و مقصد بلند!

يادمان باشد اين جاده را چراغ خون شهدا روشن نگاه داشته تا ما به سلامت بگذريم!

يادمان باشد كه شهدا، تاوان فراموشى خاك را به قيمت نفس‏هايشان پرداختند؛ تا امروز من و تو، بر هم نهيب زنيم كه دارد دير مى‏شود. بايد برخاست و صداى هميشه جارى شهيدان را دريافت كه از مصدر عاشورا، ما را به حضورى پر رونق فرا مى‏خوانند.

 

جنگ تمام نشده است

جنگ به پایان نرسیده است! همان گونه که اُحُد نیمه‏ای پنهان داشت. مبادا غنیمت، هزیمت ما را رقم بزند و زرق و برق سال‏های آرامش، چشم‏های نافذمان را کور کنند!

                                           همیشه به یاد شهدا باشیم

 

انتفاضه عشق

...من سنگ را می شناسم...من سنگ را دوست دارم...اصلا ًمن و سنگ را رفاقتی دیرینه است...برخی سنگ را خشن می دانند...عده ای آن را بی روح می شمارند...اما سنگ بهترین دوست من است...

من سنگ را از زمانی می شناسم كه هنوز در عالم شما نبودم!...آن زمانی كه مادرم- در حالیكه مرا در شكم داشت- با سنگ دوستی می ورزید...

پس از آن سنگ هم بازی من بود...همه اسباب بازی من سنگ بود و تنها سنگ دوست من بود... سپس بزرگتر شدم...ودر مدرسه،علم سنگ آموختم: «بابا آب ندارد...بابا نان ندارد...بابا سنگ دارد...بابا سنگ داد...»

آری...من بابایم را دوست دارم...اما چون نیست، یادگارش یعنی سنگ را به رفاقت برگزیده ام... هر روز كیفم پر از سنگ است كه به مدرسه ی جهاد میروم وخالی است از همه چیز، جز كینه وقتی كه بر میگردم...سنگ همه خشم من است در عین حال كه همه محبت من است...سنگ پیام آور كینه من است...

چه زیباست آن زمان كه دست یاری سنگ را می فشارم، زمانی كه همه دوست نمایان از ترس، دست خود را می كشند... آری،آنان كه صبح و شب دم ازمن و یاری من می زنند، هرگاه دست گرم محبت به سویشان دراز می كنم، پس می زنند، اما سنگ، دستان مرا با تمام وجود در آغوش می كشد و خویشتن را فدای فریاد من میكند...

كاش همه مردم دنیا قلبی مثل سنگ داشتند... اصلا ً كاش قلب داشتند تا میگفتم سنگدلند... كاش سنگدل بودند... آخر سنگ خیلی مهربان است...

 میدانی، هر وقت قلبم می گیرد از اسارت، سنگی در آغوش دستان می گیرم...سنگ با صبر و حوصله ی تمام درد دلم را میشنود... و سپس پیغام خشم مرا بسوی ملعونترین مردمان پرتاب می كند...

اگر بدانی آن زمان كه برای بوسیدن گونه ی برادرم لبم خونی می شود، نجوای با سنگ چه لذتی دارد...اگر بدانی آنگاه كه دیوار خانه ی خرابمان راموجوداتی به نام تانك و گلوله بر سرمان می ریزند، پرتاب سنگ چه غوغایی می كند... اگر بدانی وقتی خواهر شش ماهه ام بر سینه ی مادرم چون ماهی دور از آب افتاده ای پرپر می زند، سنگسار كردن قاتلان چه قصاص نیكویی است... اگر بدانی آن زمان كه كاسه ی چشمانم چون كاسه صبرم از غربت لبریز می شود و قطره ای خشم بیرون می ریزد، سنگستان چه جای خوش آب و هوایی است... اگر بدانی...

 آری...سنگ... چه مهربانی ای سنگ و چه دوست داشتنی...ای همدم تنهایی من، وصیت می كنم اگر گلوله ای جای تو را در قلبم اشغال كرد، تورا بر مزارم بگذارند تا از تو جدا نمانم...آخر من نمك صفای تو را خورده ام و نمكدان شكستن به دور از مروت است...

آهای ترسوهای دنیا... منم... همان كه می گویید تروریست است... من عادت كرده ام كه با سنگ شجاعت شما را ترور كنم... آری... من تا خون در بدن دارم سنگ را بر زمین نمی گذارم... و فریاد می زنم:

«سنگ...سنگ...تاپیروزی...»

فلسطین پاره تن اسلام است

دشمن شناسي...

« در سالهای اخیر برخی قلمها، تلاش فراوانی کردند تا موضوع دشمن شناسی را از ذهن جامعه و مردم خارج کنند و حتی در برخی موارد مغالطه می کردند که نظام برای فرار از مسئولیت برخی مشکلات داخلی، دائماً موضوع دشمن خارجی را طرح می کند.... هر كس امروز سعى كند نقش دشمن را در ذهنهاى مردم، بى‏اهميت و كوچك جلوه دهد - چه بداند، چه نداند - براى دشمن كار مى‏كند.» مقام معظم رهبری؛

انقلاب بزرگ اسلامی با رهبری پیامبر گونه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) درقرن معاصر همگان را متحیر ساخت ،دوستان را ازجهتی ودشمنان را نیز از جهتی دیگر ، معادلات جهان تغییر یافت ،انقلاب به معنای واقعی شکل گرفت وبا یک تغییر بنیادی ارزش ها جایگزین ضدارزش ها شد، عدالت بر بی عدالتی ، دینداری ودین مداری بر بی دینی، غلبه یافت دوستان انقلاب ، مستضعفان عالم، آزادگان جهان وروشنفکران متعهدبا امید وخرسندی به دفاع وجانبداری از آن پرداختند از طرفی دشمنان زبون نیز با همپیمانان خود به دشمنی با این نظام برخاستند.ظالمان ومستکبران چون منافع نامشروع اقتصادی،فرهنگی وسیاسی خودرا در خطر دیدند به توطئه ودشمنی با انقلاب اسلامی دامن زدند، در این مورد به فرمایش مقام معظم رهبری اشاره می شود که فرموده اند:«.. بعضى كسان ترويج مى‏كنند كه ما دشمن خارجى نداريم! انسان از غفلت بعضى افراد تعجّب مى‏كند. من به شما عرض كنم، اين انقلاب و اين كشور و اين حركت عظيم، بزرگترين ضربه را بر منافع چپاولگران و غارتگران بين‏المللى وارد كرده است. اگر اين حرف حقيقت دارد كه انقلاب اسلامى و نظام اسلامى جلوِ منافع غارتگرانه بيگانگان را در اين كشور گرفته است - كه حقيقت دارد و راست است - ديگر كدام توضيحى براى اثبات وجود دشمن لازم است؟! معلوم است كه دشمن كيست و چه كسى با اين نظام مخالف است. »

 تا شاید مانع حرکت سیل آسای انقلاب ظلم ستیز باشند ولی غافل ازمدد الهی، رهبری مدبرانه معمارکبیرانقلاب حضرت امام خمینی(ره)، اراده آهنین ملت خداجوی وقهرمان ایران وجوانان با ایمان ، مخلص وغیرتمند وزنان شجاع وشیر دل بودند،ملت ایران باسربلندی تمام همه این مشکلات را باپیروزی پشت سر گذاشته است . درهرحال از کید ومکر دشمن داخلی وخارجی نباید غافل بود، چرا که او ذره ای از حرکت خصمانه خود باز نایستاده است وهرروز دشمنی اش را به اشکال مختلف نشان داده است ، ترفندها وشگردهای دشمنان را باید شناخت، توصیه مقام معظم رهبری رابا جان ودل پذیرا باشیم که فرموده اند:« ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روش های خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیده تر می کند،باید بر هوشیاری خود بیفزاید وبا آمادگی معنوی ، فکری ،سیاسی وحفظ وحدت واتصال وارتباط با یکدیگر ،چهره دشمن را در هر لباسی که هست ، شناسایی کند.»ودر فرمایشی دیگر فرموده اند:« وقتی دشمن معاندِ بیداری در مقابل ماست ،ما باید لحظه به لحظه بیداری خود را حفظ کنیم.»

سفارش وتوصیه مکرر مقام معظم رهبری بر شناخت دشمن نشان از اهمیت موضوع می باشد. بر همگان است تا با افزایش آگاهی های خود دشمنان واقعی اسلام وانقلاب را  شناخته تا در دام آنان گرفتار نشودتوجه به این موضوع در خانواده ، جامعه ، مدارس، دانشگاه هاو مساجد... می تواند تأثیر گذار باشد.  ولی امر مسلمین در فرمایشی دیگر این چنین یاریمان می فرماید:« امروز کشور وملت احتیاج دارد به این که مردم تیز بین،هوشیار ،بیدار ودشمن شناس باشند،بفهمند دشمن چه می کند.»وتوصیه دیگر معظم له این است که؛«... بصیرت خود تان را زیاد کنید،بصیرت».

دشمن شناسی موضوعی است که درقرآن بدان اشاره شده است،در کلام معصومین – علیهم السّلام – به خصوص از حضرت علی – علیه السّلام –  که در کتاب ارزشمند نهج البلاغه بیان شده است  حائز اهمیت می باشد و از محوری ترین ومهم ترین اموری است که آحاد مردم باید بدان توجه داشته باشد شناخت وحضور به موقع می تواند نقشه های شوم دشمنان را نقش بر آب نماید.تداوم انقلاب در شناخت دشمن ومقابله با آن است. ولی امر مسلمین در فرمایشی دیگر درستی راه را اینگونه ترسیم فرموده اند:« شناخت موقعیت وحضور در لحظه مناسب ومورد نیاز ،اساس همه کارها است.» چه بسا ملت هایی در اثر غفلت ونا آگاهی از کید دشمنان غافلگیر شده وصدمات وضربات جبران ناپذیری را متحمل شده اند.شیاطین ودشمنان انقلاب اسلامی یعنی استکبار جهانی آمریکا، انگلیس ، اسرائیل وهم پیمانان قسم خورده خوددر خلوت های شیطانی خویش برای به استضعاف واستثمار کشاندن جهان خصوصاًایران اسلامی برنامه ریزی می نمایند باید نقشه های آنان را نقش بر آب کرد.در این رابطه نیز مقام معظم رهبری می فرمایند:« همچنانی که دشمن در دشمنی کردن، روش های خود را تغییر می دهد، ما باید هوشیاری وبیداری خود را زیاد کنیم.» با بصیرت وهوشیاری همانگونه که تاکنون ملت بزرگ ایران با پیروی از دستورات ولایت فقیه به پیروزی رسیده است به را ه صحیح خود ادامه دهد تا پیروزی نهایی را به ارمغان بیاورد. ترفندهای دشمن را باید شناخت ؛گاهی باحمله نظامی؛مانند جنگ تحمیلی و کودتا قصد عملی نمودن اهداف شوم خود می باشد ، گاهی به نشانه دوستی به دنبال اجرای برنامه های پلید خود می باشد بعضی مواقع به بهانه حمایت وجانبداری از فرد یا گروه همانند جریان فتنه سال قبل به دنبال منافع خود می باشد گاهی هم به صورت تطمیع و دهها ،صدها بلکه با هزاران ترفند ونقشه به اجرایی نمودن مکر خود می باشد.غفلت وناآگاهی بزرگترین آفت می باشد که باید به شدت از آن پرهیز نمود مجری نقشه های مکارانه دشمن غافلانند. تفرقه افکنی ، تحقیر فرهنگ اسلامی تضعیف وتخریب ارزش های اسلامی واخلاقی و...ازدیگر اهداف  ونقشه های دشمنان است. به طور خلاصه باید گفت ،دشمن کیست؟ پاسخ این سؤال را در کلام بزرگانی چون امام خمینی (ره) و امام خامنه ای  (مدظلّه)جویا می شویم تا هدایتگر راهمان باشد.حضرت امام خمینی (ره) می فرماید:« هرکس مسیرش مسیر اسلام نباشد دشمن ماست، با هر اسم که می خواهد باشد هرکس جمهوری (بدون اسلام) را بخواهد دشمن ماست برای اینکه دشمن اسلام است.»

فرمایشات مقام معظم رهبری؛« هرکسی که با حاکمیت نظام مستقلِ مردمی دینی مخالف است ، دشمن است. طمع ورزان،سود جویان، زراندوزان، زور گویان، وابستگان،مایلین به فساد وکسانی که از حاکمیت فرهنگ دینی زیان شخصی می بینند ، دشمنند.

جان کلام درسخن پایانی؛پس از شناخت دشمن وآشنایی از اهداف ونقشه های شوم آنان، راه مقابله با دشمن را نیز درکلام مقام معظم رهبری می یابیم که فرموده اند:

«اگر ملتی بیدار ، آگاه، با عزم  ومتکی بر ایمان وهمراه با رویش باشد برهمه توطئه ها غلبه خواهد کرد.»

« واگر ما بیدار باشیم، غفلت یا اشتباهی نکنیم، دشمن نمی تواند کاری بکند.»

« ...بصیرت، قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است به گونه ای که اگر کسی این قطب نما را نداشت ونقشه خوانی را بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند .بصیرت ممترین راه مقابله با این فتنه آفرینی هاست.»

«هوشیاری و درک موقعیت ـ جرأت اقدام و نترسیدن از سختی‌ها و خطرها ـ و ایمان و امید به آینده سه درس مهم [هستند] این درسهای مهم، راهگشای امروز و آینده ملت و کشور است». والعاقبه للمتقین

بصيرت در دشمن شناسي

دشمن شناسي از ديدگاه مقام معظم رهبري

رهبر فرزانه انقلاب:در يك تقسيم بندي كلي دشمنان ملت بزرگ و انقلابي ايران را در شرايط كنوني مي توان به دو بخش دشمنان دروني و بيروني تقسيم نمود «ما دو دشمن داريم؛ يك دشمن، دشمن دروني است، يك دشمن، دشمن بيروني است. دشمن دروني خطرناك تر است.



ضرورت دشمن شناسي
بي شك دشمن شناسي از محوري ترين مباحث در موضوع دفع تهديدها و دفاع از يك ملت بشمار مي آيد. چه بسا امتهايي كه در طول تاريخ در اثر غفلت از دشمنان و فقدان آگاهي و بصيرت لازم سياسي و اجتماعي در شناخت توطئه هاي بيگانگان و اتخاذ مواضع به موقع و صحيح توسط نخبگان و خواص آن جامعه به سرنوشتي هلاكت بار منجر گرديده اند.


امير مؤمنان علي(ع) در كلام خود دراين باره مي فرمايند: «من نام عن عدوه انبهته المكايد.» (كسي كه در برابر دشمنش به خواب رود (از او غافل بماند) حيله هاي (غافلگيرانه دشمن) او را از خواب بيدار مي كند)


در همين رابطه بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي حضرت امام خميني(ره) مي فرمايند: «نبايد غافل باشيم، ما بايد بيدار باشيم و توطئه هاي آنها را قبل از اينكه با هم جمع بشوند، خنثي كنيم. »


همچنين رهبر معظم انقلاب در سخنراني اولين روز سال 86 در مشهد مقدس در اين باره مي فرمايند: «يك ملت بايد دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهيز كند. »


اقسام دشمنان
در يك تقسيم بندي كلي دشمنان ملت بزرگ و انقلابي ايران را در شرايط كنوني مي توان به دو بخش دشمنان دروني و بيروني تقسيم نمود «ما دو دشمن داريم؛ يك دشمن، دشمن دروني است، يك دشمن، دشمن بيروني است. دشمن دروني خطرناك تر است.


تشريح ابعاد مختلف دشمن دروني
ازجمله عوامل عقب ماندگي ملت ها كه زمينه تسلط بيگانگان را بر منابع مادي و معنوي يك كشور فراهم مي سازد، پديده شوم تنبلي اجتماعي و عدم خودباوري و اعتماد به نفس در يك ملت مي باشد كه رهبر معظم انقلاب با نگاه نافذ خود از آن بعنوان دشمن دروني ملت بزرگ ايران ياد نموده و مي فرمايند: «اگر ملتي اين بيماري ها را داشته باشد، اين ملت پيشرفتش ممكن نيست، اگر ملتي مردمش تنبل باشند، نااميد باشند، اعتماد به نفس نداشته باشند، با همديگر پيوند نداشته باشند، به همديگر بدبين باشند، از آينده نااميد باشند، چنين ملتي پيش نخواهد رفت، اينهامثل موريانه اي كه در درون پايه بنا بيفتد، بنا را ويران مي كند.»


تشريح ابعاد مختلف دشمن بيروني و برنامه هاي آن
رهبر معظم انقلاب دشمن بيروني ملت ايران را نظام سلطه بين المللي دانسته و جنگ رواني، جنگ اقتصادي و همچنين مقابله با پيشرفت و اقتدار علمي كشور را ازجمله محورهاي مهم برنامه هاي دشمن بيروني ارزيابي نمودند «دشمن بيروني عبارتست از نظام سلطه بين المللي، يعني همان چيزي كه به آن استكبار جهاني مي گوييم... امروز مظهر اين دشمن عبارتست از شبكه صهيونيسم جهاني و دولت كنوني ايالات متحده آمريكا. »


«امروز دشمنان بيروني ما هم براي ملت ايران نقشه دارند. ما سياست هاي پنج ساله خودمان را تعريف مي كنيم، افق چشم انداز بيست ساله را تعريف مي كنيم، براي اينكه راه را مشخص كنيم، دشمن ما هم همين طور، او هم براي ما برنامه دارد، او هم سياستي دارد، بايد سياست او را بشناسيم. من برنامه هاي استكبار جهاني عليه ملت ايران را در سه جمله خلاصه مي كنم: «اول جنگ رواني، دوم جنگ اقتصادي و سوم، مقابله با پيشرفت و اقتدار علمي. »


تشريح ابعاد مختلف جنگ رواني دشمن
يكي از مهمترين ابعاد جنگ دشمنان بيروني، بهره گيري از جنگ رواني مي باشد كه در آن تلاش بر اين است كه با طراحي قبلي و حتي المقدور بدون بكارگيري از ابزار نظامي به نتايج موفقيت آميز يك جنگ تمام عيار در عرصه ديپلماسي، سياسي فرهنگي اجتماعي دست يافت در تعريف جنگ رواني آمده است: «عمليات رواني شامل اقداماتي از پيش تعيين شده براي انتقال اطلاعات و شواهد معين به مخاطبين با هدف تأثيرگذاري بر احساسات، انگيزه ها، اهداف و نيز تأثير بر رفتار دولت ها، سازمان ها، گروهها و افراد مي باشد. »


آنچه مي توان از آن بعنوان مهمترين محورهاي عمليات رواني دشمن در كلام رهبر معظم انقلاب نام برد عبارتند از:

1- مرعوب كردن مسئولين، شخصيتهاي سياسي و نخبگان كشور

2- تضعيف اراده عمومي مردم.

3- تغيير درك صحيح مردم از واقعيت هاي موجود جامعه.

4- سلب اعتماد ملت از مسئولين كشور.

5- ترويج شايعه تحريم و فشار اقتصادي بر كشور.

6- ترويج شايعه بكارگيري ابزار خشونت بر عليه ملت ايران.

7- عوض كردن جاي متهم و مدعي با ابزار تبليغاتي و رسانه اي.

8- ترساندن ملت هاي منطقه از ملت ايران و انقلاب اسلامي.

9- دامن زدن به اختلافات مذهبي، قومي، جناحي، سياسي و رقابت هاي صنفي


يكي از ابزارهاي مهم دشمن در جنگ رواني ايجاد اختلاف و تشتت آراء در بين يك ملت با بهره گيري از گروهها، شخصيت ها و جريانات سياسي وابسته به خود مي باشد كه رهبر معظم انقلاب در كلام خود اين دسته از عناصر سياسي را نصيحت دوستانه نموده و فرمودند: «من به همين مناسبت به عناصر سياسي داخلي هم دوستانه نصيحت مي كنم، مراقب باشند، طوري حرف نزنند، طوري موضعگيري نكنند كه به مقاصد دشمن در اين جنگ رواني كمك شود. »


به همين مناسبت مقام معظم رهبري در موضوع فناوري هسته اي نيز به عده اي كه در داخل كشور همان حرف هاي دشمن را تكرار مي كنند نصيحت كرده و فرمودند: «عده اي مي نشينند همان حرف دشمن را تكرار مي كنند كه: آقا! چه لزومي دارد؟... همانهايي كه ملي شدن نفت را كه به وسيله دكتر مصدق و مرحوم آيت الله كاشاني انجام گرفت، امروز تمجيد مي كنند- كه آن كار، نسبت به اين كار كوچك بود؛ اين از او بزرگتر است- همانها امروز نسبت به انرژي هسته اي همان حرفي را مي زنند كه مخالفين مصدق و كاشاني آن روز مي گفتند.

در اين زمينه مواضع برخي جريانات سياسي داخلي كه در واقع با موضع گيري خود بخشي از عمليات رواني دشمن را در داخل كشور كليد مي زنند قابل تأمل است كه چگونه پس از صدور قطعنامه 1737 شوراي امنيت بر عليه فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران برخي احزاب و جريانات سياسي با اتخاذ مواضع منفعلانه در جهت اهداف جنگ تبليغاتي و رواني دشمن گام برمي دارند كه بعنوان نمونه مي توان به بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اشاره نمود كه در بخشي از آن آمده است: «دولت نهم با افراطي گري و بي منطقي خود در حوزه سياست خارجي و پرونده هسته اي، مصالح و منافع يك كشور را در معرض تاراج قرار داده است. »


اين درحالي است كه در همين ايام روزنامه واشنگتن پست با سرزنش اعضاي دائم شوراي امنيت مي نويسد: «اين شورا به جنگ اراده يك ملت رفته است و برگ برنده جمهوري اسلامي ايران در چالش هسته اي با غرب، به ميدان آمدن خواست و اراده ملي است، اراده اي كه چون متكي بر پشتوانه يك ملت است به هيچ وجه شكستني نيست. »


سلب اعتماد مردم از مسئولين و دولت، خواست ديگر دشمن
از جمله نكات مهم ديگري كه رهبر معظم انقلاب از آن بعنوان خواست دشمنان نام بردند تلاش آنان براي سلب اعتماد مردم از مسئولين و دولت مي باشد و در اين زمينه ضمن حمايت خاص از تلاشهاي بي وقفه دولت فرمودند: «اعتماد به مسئولين كشور، اعتماد به دولت، همان چيزي است كه دشمنان مي خواهند نباشد دشمنان مي خواهند مردم به دولت- كه مسئوليت اداره امور كشور را دارد- بي اعتماد باشند، سعي كنيد اين نقشه دشمن را خنثي كنيد. من از دولت حمايت مي كنم از همه دولتهاي بر سركار و منتخب مردم حمايت كردم، بعد از اين هم همين خواهد بود؛ از اين دولت هم به طور خاص حمايت مي كنم، اين حمايت، بي دليل و بي حساب و كتاب نيست، اولاً جايگاه دولت در نظام جمهوري اسلامي و در نظام سياسي كشور ما جايگاه بسيار مهمي است، ثانياً بيشترين مسئوليتها را دولت بر دوش دارد، بعد هم اين جهت گيري هاي ديني و اين ارزشگرايي انقلابي و اسلامي خيلي ارزش دارد سخت كوشي، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهاي استاني، جهت گيري عدالت ورزي مردمي، اينها خيلي قيمت دارد و من قدر اين كارها را مي دانم، من به خاطر اين چيزها از دولت حمايت مي كنم. »


مقام معظم رهبري برخي ازراهكارهايي كه دشمنان در جهت براندازي نظام به آن رو آورده اند، را اينگونه بر شمرده اند :


1. تضعيف و تخريب باورهاي ديني.


حـفـظ هـويـت فـرهـنـگـي و ديـنـي نـشـانـه اي از شـخـصـيـت و استقلال ملت‌هاو تضعيف آن نشانه وابستگي ملت‌ها است. اعتقاد به حفظ (هويّت ديني ) و دفاع از آن تـا پـاي جـان، نـظـام نـوپاي جمهوري اسلامي را برپا كرد و آن را در برابر تهاجمات گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پايدار نمود. اگر دشمن بتواند اين اعتقاد را از ذهن مردم بزدايد، مـقـاومـت‌ها و ايـثـارهـا و فداكاري‌ها هم به دنبال آن از بين خواهند رفت و كشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آيت الله خامنه اي در اين باره مي‌فرمايد: "آنها حاضرنيستند ببينند درمقابل چشمشان پرچم دين و دمكراسي روي يك علم برافراشته شود. سعي آنها اين است كه بين مردم سالاري و دين فاصله ايجاد كنند. " و براين اساس " تلاش دشمن اين است كه مردم را ازنظام اسلامي دلسرد و پايه‌هاي ايمان و عقيده وعمل ديني را درمردم سست كند. "

2. تضعيف اركان نظام اسلامي


بـعـد از پيروزي انقلاب اسلامي، بسياري از نهادهاي خودجوش انقلابي،فعّاليّت‌هاي خود را شروع كرده، و با الهام از رهنمودهاي رهبري نظام به كار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازي نظام اسلامي، تضعيف و تخريب اين اركان نظام مي‌باشد كه نقش مهمّي در تداوم پيروزي انقلاب ايفا مي‌كردند. ازمهمترين اهداف دشمن در اين زمينه تضعيف اصل ولايت فقيه بوده است. اصل ولايت فقيه به عنوان مهم ترين ركن نظام جمهوري

اسلامي به شمار مي‌رود؛ اصلي كه نظام اسلامي را يك نظام ديني قرار داده و سببِ امتياز آن از نظام‌هاي مـوجـود دنـيـا شـده اسـت ؛ بـه همين دليل اين ركن مورد هجوم دشمن قرار گرفته،كه گاه توسط عوامل داخلي دست به انجام آن‌ها مي‌زند. رهبري دراين باره مي‌فرمايد. " استكبار جهاني اين بار تصور كرد كه مي‏تواند روش مؤثرتري را براي مبارزه با انقلاب اسلامي تجربه كند و بر همين اساس پس از مطالعه زياد به اين نتيجه رسيد كه بايد رهبري انقلاب را هدف قرار دهد، زيرا مي‏داند كه با وجود يك رهبر مقتدر در ايران اسلامي، همه توطئه‏هاي آنها نقش بر آب خواهد شد. "


ايشان درادامه مي‌فرمايد "رهبري يعني آن نقطه‏اي كه مشكلات لاعلاج دولت به دست او حل مي‏شود، نفس او حقيقت را براي مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا مي‏كند، تبليغات دروغ و ترفندهاي گوناگون دشمن را افشا مي‏كند و به مردم اميد مي‏دهد. در برابر توطئه سياسي بين‏المللي مي‏ايستد و تماميت انقلاب را در مقابل توطئه‏گران قرار مي‏دهد و دشمن را وادار به عقب نشيني مي‏كند، رهبري در برابر اختلاف‏افكنيهاي دشمن، مايه الفت و مانع تفرقه مي‏شود و دستها را در دست هم مي‏گذارد. "


3. تضعيف روحانيت


بـي‌تـرديـد حـضـور روحانيتِ آگاه و متعهد، در خيل عظيم نيروهاي مردمي، نقش مهمي در پيروزي انـقـلاب اسـلامـي ايـفا كرد. پيش قراولاني كه در راه اعتلاي كلمة اللّه و احياي اسلام ناب محمدي (ص ) از هـيـچ كـوشـشي دريغ نكرده و هم چون مراد و مقتداي خود، جان بر كف پذيراي هر گونه خـطر گرديدند. به همين دليل هم آماج حملات دشمنان و وابستگان آن‌ها قرار گرفتند. ازاين رو رهبري مي‌فرمايد. " دشمنان اسلام از مقابله با نظامي كه منافع نامشروع استكبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند كشيد و با آن آشتي نخواهند كرد. تجربه‏هاي شكست‏خورده آنان سبب شده است كه روشهاي خود را در مقابله با ملت ايران پيچيده‏تر كنند و امروز به اين نتيجه رسيده‏اند كه براي زدن و كوبيدن انقلاب، بايد به سراغ حوزه‏هاي علميه و دانشگاهها و يا يك فرد معمم بروند، تا بلكه از طريق آنها به هدف خود برسند، اما توطئه‏گران از بيداري حوزه و دانشگاه و هوشياري بزرگان اين كشور غافل بودند. "


4. القاي ناكارآمدي دين


القاي ناكارآمدي دين، از سوژه‌هاي مهمي بود كه در جهت از بين بردن هويت ديني نظام اسلامي توسط بيگانگان در دستور كار قرار گرفت. طرح شبهاتي در خصوص محدوديّت قلمرو احكام ديـنـي و نفي جاودانگي احكام اسلامي، نمونه اي از اين حركت دشمن در جهت القاي ناكارآمدي دين محسوب مي‌گردد كه در ذيل به بعضي از آن‌ها اشاره مي‌شود.


اسلامِ هزار و چهارصد سال پيش در مورد مفاهيم اجتماعي امروز نظر ندارد و اگر هم مطلبي داشته باشد قرائت‌ها از آن متفاوت است و در تعارضِ با هم، همه ساقط مي‌شوند.


فـقـه قـابـليـت اجـرا در هـمـه زمـان‌ها را نـدارد و حكومت ديني به معني اجراي احكام شريعت نيست


": استكبار در سي سال اخير همه امكانات سياسي ـ اقتصادي و نظامي خود را براي نابود كردن انقلاب اسلامي به كار گرفته است اما به اين نتيجه رسيده كه حمايت بي دريغ ملت و اتكاي نظام اسلامي به ايمان عميق مردم، از بين بردن جمهوري اسلامي را ناممكن كرده است و به همين علت با همه توان، خنثي كردن وجهه ضداستكباري و كاهش محتواي ديني و روح انقلابي نظام را دنبال مي‌كند كه اين واقعيت هوشياري كامل ملت و مسئولان را مي‌طلبد "


5. تفكيك دين از سياست


پـيـروزي انـقـلاب اسـلامـي ايـران توانست معادلات سياسي جهان را برهم زده و با ارائه نوعي حـكـومـت ديني، دين را در تمام عرصه‌ها مطرح كند. ظهور اين حكومت ديني كه بيانگر جامعيت دين اسلام بود، بيگانگان را به فكر مقابله با اين جريان ديني انداخت.


"دشمنان اسلام درطول يك قرن و نيم گذشته سعي كرده بودند اسلام رابه طوركلي ازعرصه زندگي جامعه بيرون رانده و باطرح نظريه جدايي دين ازسياست، دينداري رافقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصي قلمداد كنند و با حذف اسلام ازصحنه سياست جهان، كشورهاي اسلامي راعرصه غارتگري‌ها و تاخت و تازهاي سياسي خود نمايند. "


6. شكست و نابودي اسلام و نظام اسلامي


ايـمـان و بـاورهـاي ديـنـي مـسـلمـانـان هـمـواره مـهم ترين نقش در پيروزي مسلمانان و حفظ روحيه ايستادگي و مقاومت ملت‌هاي مورد ستم بوده است. بايد اذعان كرد پيروزي انقلاب اسلامي نويد حضور دوباره دين و نظام مبتني بر احكام ديني را بشارت داد.


تـاريـخ گـواه خـوبـي بـر اين ادعا است كه استكبار جهاني و وابستگانش نسبت به انقلاب‌ها و نـهـضـت‌هايـي كـه مـبـتني بر مكتب بوده اند سخت دشمني كرده، حيات اين انقلاب‌ها را مساوي با زوال و نابودي خود مي‌دانند. " آنچه كه بدخواهان ودشمنان اين ملت درپي آن هستند، سلب اين انگيزه وايمان ازمردم است "


برخي از شيوه‌هاي دشمن در مبارزه با نظام اسلامي در بيانات مقام معظم رهبري :


در مـوضـوع دشـمـن شـنـاسـي، تـوجه به شيوه و روش دشمنان در جهت براندازي نظام اسلامي بسيار مهم است. ازمهمترين شيوه دشمن عبارتنداز؛


1. تحقير فرهنگ اسلامي


دشمن به خوبي درك كرده است كه اگر ملتي از نظر فرهنگي، اتكاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمينه فروپاشي استقلال فكري آن‌ها و در نتيجه پذيرفتن همه نوع زمينه‌هاي استعماري توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبيخون فرهنگي را از جمله علائم تلاش جبهه استكبار براي بي محتوا كردن نظام اسلامي خوانده و تأكيد كرد "درك هوشمندانه اين موضوع و دفاع از "ارزشهاي اسلامي و انقلابي "، وظيفه اينجانب و مردم است كه به فضل الهي، مردم، امروز با هوشياري، درك بالا و قدرت تحليلِ تحسين برانگيز، در صحنه حاضرند "


2. استفاده از روش‌هاي گوناگون تبليغي


تـبـليغات و جنگ رواني از كارآمدترين روش‌هاي دشمن براي دست يابي مجدد به منافع از دست رفته خود در ايران است. رهبري مي‌فرمايد. " يكي ازتوطئه‌ها و تهديد‌هاي دشمن، ايجاد اختلاف بين و دردرون كشورهاي اسلامي است. در واقع، بهترين ابزار و وسيله‌اي كه دشمن دراختياردارد، اين است كه بين مسلمين اختلاف ايجاد كند "


3. ترويج آزادي وارداتي


از شيوه‌هاي ديگر دشمن در جهت رسيدن به مقاصد و نيّات پليد خويش، ترويج آزادي وارداتي (اشـاعـه بـي بـنـد و بـاري و فـساد) مي‌باشد. جريان تاريخي فروپاشي تمدن اسلامي در (اندلس ) سند گويايي است كه پرده از حركات پنهاني دشمن برمي دارد. مقام معظم رهبري معتقد است درتفكر اسلامي و مكاتب غربي تفاوتهاي اصولي واساسي دربيان مرزهاي آزادي و تعيين چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهيم نسبتي بين تفاوت آزادي درغرب و اسلام ارائه دهيم اين نسبت عموم و خصوصي من وجه خواهد بود. "درتفكر اسلامي و مكاتب غربي تفاوت‌هاي اصولي و اساسي دربيان مرزهاي آزادي و تعيين چارچوب آن وجود دارد.... اسلام در برخي از زمينه‌ها دايره را از اين محدودتر مي‌كند و در بعضي از زمينه‌ها آن را گسترش مي‌دهد و به اصطلاح طلبگي‌، بين نظر اسلام و نظر رايج دردنياي غرب درباب، آزادي، عموم و خصوص من وجه است. دربرخي ازچيزها مانظر غرب رابسيار محدود، تنگ بينانه و دربعضي ازامور آن رابيش ازحد وسعت يافته و نزديك به بي بند و باري مي‌دانيم


ايشان مي‌فرمايد "يك انسان براي اينكه آزاد باشد كافي نيست كه زيرسلطه انسان ديگر يا حكومت جبارنباشد، بلكه لازم است كه زير سلطه قوه غضبيه و شهويه خودش هم نباشد انساني كه براثر ضعف،ترس، طمع، حرص و شهوات نفساني مجبور مي‌شود تحميلات و محدوديتهايي را قبول كند آن انسان هم درحقيقت آزاد نيست "


4. تفرقه افكني


از قديمي ترين و مؤ ثرترين شگردها و شيوه‌ها جهت مقابله با يك حكومت و در نهايت براندازي آن، ايجاد (تفرقه ) در بين اقشار گوناگون آن ملت مي‌باشد.


دشمنان جمهوري اسلامي، از همان آغاز، به اين شيوه روي آوردند.رهبري مي‌فرمايد. " استكبارتلاش مي‌كند تك تك دولت‌ها و حكومت‌هاي اسلامي را با چيزهاي جزيي و با وعده اي واهي ازبدنه دنياي اسلام جدا كند ووضع همين چيزي مي‌شود كه هم اينك درجهان اسلام وجود دارد "


5. ايجاد ناامني و هرج و مرج


از ديگر شيوه‌هاي دشمن جهت مقابله با نظام اسلامي، ايجاد ناامني و هرج و مرج مي‌باشد. ايجاد نـاامـنـي زمـيـنـه مـنـاسـبـي بـراي تـضـعـيـف روحـيـه مـقاومت و ايستادگي مردم خواهد بود و توجه كارگزاران نظام را از موضوعات كليدي و اصلي به موضوعات فرعي و جنبي سوق مي‌دهد.

دلسـرد و نااميد كردن مردم، ايجاد حس بي اعتمادي نسبت به مسؤ ولان نظام، اعلام وجود مشكلات، مـوانـع و تـنـگـناهاي مختلف اجتماعي، سياسي، اقتصادي و نظامي و القاي اين كه اين مشكلات حـل نـشـدني است، برخي از مواردي است كه با پيروزي انقلاب اسلامي از طريق دشمن، در جهت ايـجاد ناامني به كار گرفته شد. "امروزاگر دردنيا ظلم وجود دارد، اگرسلطه وجود دارد، امروز اگرتمدن خشن غربي، دنيا را پركرده است وغارت اموال ملتها به وسيله مراكز جهاني وجود دارد، اينها به خاطر وجود هرج ومرج وانزواي اخلاق انساني است "


6. به كارگيري ابزاري روشنفكرنماها و احزاب


دشمن كه براي نابودي اين هويت ديني از همه ترفندها و حيله‌ها اسـتـفـاده كـرده بـود، ايـن بـار بـه فـكـر اسـتـخـدام تـعـليـم يـافـتـگـانِ فـرهـنـگ غرب، يعني روشـنـفـكـرنـمـاهـاي وابـسـته افتاد. اين افراد وابسته كه توسط بيگانگان انتخاب مي‌شوند، نسل جوان را آماج تيرهاي زهرآگين استعمار قرار مي‌دهند و ضمن دفاع از فرهنگ غربي و ره آورد آن، ديـن و فرهنگ ديني را زير سؤ ال مي‌برند. رهبري در مورد روشنفكر درايران مي‌فرمايد: "من بارها گفته‏ام كه روشنفكري در ايران، بيمار متولّد شد. مقوله روشنفكري، با خصوصيّاتي كه در عالم تحقّق و واقعيّت دارد - كه در آن، فكر علمي، نگاه به آينده، فرزانگي، هوشمندي، احساس درد در مسائل اجتماعي و بخصوص آنچه كه مربوط به فرهنگ است، مستتر است - در كشور ما بيمار و ناسالم و معيوب متولّد شد. چرا؟ چون كساني كه روشنفكران اوّلِ تاريخ ما هستند، آدمهايي ناسالمند. "


برخي راه حل‌هاي مبارزه با دشمن در بيانات مقام معظم رهبري :


از مهمترين راه حل مبارزه با دشمن ازمنظر و نگاه رهبري، توجه به سه اصل اساسي است:


1. هوشياري و درك موقعيت
2. جرأت اقدام و نترسيدن از سختي‌ها و خطرها
3. ايمان و اميد به آينده


ايشان نسبت به اين سه اصل مي‌فرمايد " هوشياري و درك موقعيت ـ جرأت اقدام و نترسيدن از سختي‌ها و خطرها ـ و ايمان و اميد به آينده سه درس مهم [هستند] اين درسهاي مهم، راهگشاي امروز و آينده ملت و كشور است ".


ايشان از يك طرف از مردم مي‌خواهد كه هوشيار باشند زيرا "دشمن گاهي با ده واسطه يك فرد ساده لوح و بيچاره‏اي را تحريك مي‏كند كه حرفي را بزند و يا موضعگيري غلط و ناشيانه‏اي را انجام دهد؛ و ممكن است چنين فردي، حتي خودش هم نداند كه عامل دشمن است. بنا بر اين بايد هوشيار بود؛ و من اميدوارم كه ملت ايران در شناخت دشمن اشتباه نكند. دشمن، استكبار جهاني است. دشمن، آمريكاست و دشمن، صهيونيستها هستند. "


وازطرف ديگرعلاوه برهوشياري وآگاهي مردم، آمادگي لازم جهت مبارزه با دشمنان اسلام را داشته باشند. " ملت ايران به همان نسبت كه دشمن، روشهاي خود را در توطئه عليه ايران اسلامي پيچيده‏تر مي‏كند، بايد بر هوشياري و آگاهي خود بيفزايد و با آمادگي معنوي، فكري، سياسي و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با يكديگر، چهره دشمن را در هر لباسي كه هست، شناسايي كند.

دشمن شناسي


سلب اعتماد مردم از مسئولین و دولت، خواست دیگر دشمن :

از جمله نكات مهم دیگری كه رهبر معظم انقلاب از آن بعنوان خواست دشمنان نام بردند تلاش آنان برای سلب اعتماد مردم از مسئولین و دولت می باشد و در این زمینه فرمودند: «اعتماد به مسئولین كشور، اعتماد به دولت، همان چیزی است كه دشمنان می خواهند نباشد دشمنان می خواهند مردم به دولت- كه مسئولیت اداره امور كشور را دارد- بی اعتماد باشند، سعی كنید این نقشه دشمن را خنثی كنید. من از دولت حمایت می كنم از همه دولتهای بر سركار و منتخب مردم حمایت كردم، بعد از این هم همین خواهد بود »

مقام معظم رهبری برخی ازراهكارهایی كه دشمنان در جهت براندازی نظام به آن رو آورده اند، را اینگونه بر شمرده اند :

1. تضعیف و تخریب باورهای دینی.

رهبر معظم انقلاب، دیدار ائمه جمعه سراسر كشور،  اضمحلال، مكتب لیبرال دموكراسی غرب

حـفـظ هـویـت فـرهـنـگـی و دیـنـی نـشـانـه ای از شـخـصـیـت و استقلال ملت‌هاو تضعیف آن نشانه وابستگی ملت‌ها است. اعتقاد به حفظ (هویّت دینی ) و دفاع از آن تـا پـای جـان، نـظـام نـوپای جمهوری اسلامی را برپا كرد و آن را در برابر تهاجمات گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پایدار نمود. اگر دشمن بتواند این اعتقاد را از ذهن مردم بزداید، مـقـاومـت‌ها و ایـثـارهـا و فداكاری‌ها هم به دنبال آن از بین خواهند رفت و كشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آیت الله خامنه ای در این باره می‌فرماید: "آنها حاضرنیستند ببینند درمقابل چشمشان پرچم دین و دمكراسی روی یك علم برافراشته شود. سعی آنها این است كه بین مردم سالاری و دین فاصله ایجاد كنند. " و براین اساس " تلاش دشمن این است كه مردم را ازنظام اسلامی دلسرد و پایه‌های ایمان و عقیده وعمل دینی را درمردم سست كند. "

2. تضعیف اركان نظام اسلامی

بـعـد از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از نهادهای خودجوش انقلابی،فعّالیّت‌های خود را شروع كرده، و با الهام از رهنمودهای رهبری نظام به كار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازی نظام اسلامی، تضعیف و تخریب این اركان نظام می‌باشد كه نقش مهمّی در تداوم پیروزی انقلاب ایفا می‌كردند. ازمهمترین اهداف دشمن در این زمینه تضعیف اصل ولایت فقیه بوده است. اصل ولایت فقیه به عنوان مهم ترین ركن نظام جمهوری

اسلامی به شمار می‌رود؛ اصلی كه نظام اسلامی را یك نظام دینی قرار داده و سبب امتیاز آن از نظام‌های مـوجـود دنـیـا شـده اسـت ؛ بـه همین دلیل این ركن مورد هجوم دشمن قرار گرفته،كه گاه توسط عوامل داخلی دست به انجام آن‌ها می‌زند. رهبری دراین باره می‌فرماید. " استكبار جهانی این بار تصور كرد كه می‏تواند روش مؤثرتری را برای مبارزه با انقلاب اسلامی تجربه كند و بر همین اساس پس از مطالعه زیاد به این نتیجه رسید كه باید رهبری انقلاب را هدف قرار دهد، زیرا می‏داند كه با وجود یك رهبر مقتدر در ایران اسلامی، همه توطئه‏های آنها نقش بر آب خواهد شد. "

ایشان درادامه می‌فرماید

"رهبری یعنی آن نقطه‏ای كه مشكلات لاعلاج دولت به دست او حل می‏شود، نفس او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا می‏كند، تبلیغات دروغ و ترفندهای گوناگون دشمن را افشا می‏كند و به مردم امید می‏دهد. در برابر توطئه سیاسی بین‏المللی می‏ایستد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئه‏گران قرار می‏دهد و دشمن را وادار به عقب نشینی می‏كند، رهبری در برابر اختلاف‏افكنیهای دشمن، مایه الفت و مانع تفرقه می‏شود و دستها را در دست هم می‏گذارد. "


تشریح ابعاد مختلف جنگ روانی دشمن


تشریح ابعاد مختلف دشمن بیرونی و برنامه های آن :

رهبر معظم انقلاب دشمن بیرونی ملت ایران را نظام سلطه بین المللی دانسته و جنگ روانی، جنگ اقتصادی و همچنین مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی كشور را ازجمله محورهای مهم برنامه های دشمن بیرونی ارزیابی نمودند «دشمن بیرونی عبارتست از نظام سلطه بین المللی، یعنی همان چیزی كه به آن استكبار جهانی می گوییم... امروز مظهر این دشمن عبارتست از شبكه صهیونیسم جهانی و دولت كنونی ایالات متحده آمریكا. »

«امروز دشمنان بیرونی ما هم برای ملت ایران نقشه دارند. ما سیاست های پنج ساله خودمان را تعریف می كنیم، افق چشم انداز بیست ساله را تعریف می كنیم، برای اینكه راه را مشخص كنیم، دشمن ما هم همین طور، او هم برای ما برنامه دارد، او هم سیاستی دارد، باید سیاست او را بشناسیم. من برنامه های استكبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می كنم: «اول جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم، مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی. »

تشریح ابعاد مختلف جنگ روانی دشمن :

یكی از مهمترین ابعاد جنگ دشمنان بیرونی، بهره گیری از جنگ روانی می باشد كه در آن تلاش بر این است كه با طراحی قبلی و حتی المقدور بدون بكارگیری از ابزار نظامی به نتایج موفقیت آمیز یك جنگ تمام عیار در عرصه دیپلماسی، سیاسی فرهنگی اجتماعی دست یافت در تعریف جنگ روانی آمده است: «عملیات روانی شامل اقداماتی از پیش تعیین شده برای انتقال اطلاعات و شواهد معین به مخاطبین با هدف تأثیرگذاری بر احساسات، انگیزه ها، اهداف و نیز تأثیر بر رفتار دولت ها، سازمان ها، گروهها و افراد می باشد. »

آنچه می توان از آن بعنوان مهمترین محورهای عملیات روانی دشمن در كلام رهبر معظم انقلاب نام برد عبارتند از:

رهبر

1- مرعوب كردن مسئولین، شخصیتهای سیاسی و نخبگان كشور

2- تضعیف اراده عمومی مردم

3- تغییر درك صحیح مردم از واقعیت های موجود جامعه

4- سلب اعتماد ملت از مسئولین كشور

5- ترویج شایعه تحریم و فشار اقتصادی بر كشور

6- ترویج شایعه بكارگیری ابزار خشونت بر علیه ملت ایران

7- عوض كردن جای متهم و مدعی با ابزار تبلیغاتی و رسانه ای

8- ترساندن ملت های منطقه از ملت ایران و انقلاب اسلامی

9- دامن زدن به اختلافات مذهبی، قومی، جناحی، سیاسی و رقابت های صنفی

یكی از ابزارهای مهم دشمن در جنگ روانی ایجاد اختلاف و تشتت آراء در بین یك ملت با بهره گیری از گروهها، شخصیت ها و جریانات سیاسی وابسته به خود می باشد كه رهبر معظم انقلاب در كلام خود این دسته از عناصر سیاسی را نصیحت دوستانه نموده و فرمودند: «من به همین مناسبت به عناصر سیاسی داخلی هم دوستانه نصیحت می كنم، مراقب باشند، طوری حرف نزنند، طوری موضعگیری نكنند كه به مقاصد دشمن در این جنگ روانی كمك شود. »

به همین مناسبت مقام معظم رهبری در موضوع فناوری هسته ای نیز به عده ای كه در داخل كشور همان حرف های دشمن را تكرار می كنند نصیحت كرده و فرمودند: «عده ای می نشینند همان حرف دشمن را تكرار می كنند كه: آقا! چه لزومی دارد؟... همانهایی كه ملی شدن نفت را كه به وسیله دكتر مصدق و مرحوم آیت الله كاشانی انجام گرفت، امروز تمجید می كنند- كه آن كار، نسبت به این كار كوچك بود؛ این از او بزرگتر است- همانها امروز نسبت به انرژی هسته ای همان حرفی را می زنند كه مخالفین مصدق و كاشانی آن روز می گفتند.

 روزنامه واشنگتن پست با سرزنش اعضای دائم شورای امنیت می نویسد: «این شورا به جنگ اراده یك ملت رفته است و برگ برنده جمهوری اسلامی ایران در چالش هسته ای با غرب، به میدان آمدن خواست و اراده ملی است، اراده ای كه چون متكی بر پشتوانه یك ملت است به هیچ وجه شكستنی نیست. »

در این زمینه مواضع برخی جریانات سیاسی داخلی كه در واقع با موضع گیری خود بخشی از عملیات روانی دشمن را در داخل كشور كلید می زنند قابل تأمل است كه چگونه پس از صدور قطعنامه 1737 شورای امنیت بر علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران برخی احزاب و جریانات سیاسی با اتخاذ مواضع منفعلانه در جهت اهداف جنگ تبلیغاتی و روانی دشمن گام برمی دارند كه بعنوان نمونه می توان به بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اشاره نمود كه در بخشی از آن آمده است: «دولت نهم با افراطی گری و بی منطقی خود در حوزه سیاست خارجی و پرونده هسته ای، مصالح و منافع یك كشور را در معرض تاراج قرار داده است. »

این درحالی است كه در همین ایام روزنامه واشنگتن پست با سرزنش اعضای دائم شورای امنیت می نویسد: «این شورا به جنگ اراده یك ملت رفته است و برگ برنده جمهوری اسلامی ایران در چالش هسته ای با غرب، به میدان آمدن خواست و اراده ملی است، اراده ای كه چون متكی بر پشتوانه یك ملت است به هیچ وجه شكستنی نیست. »


ضرورت دشمن شناسي

ضرورت دشمن شناسی  :

بی شك دشمن شناسی از محوری ترین مباحث در موضوع دفع تهدیدها و دفاع از یك ملت به شمار می آید. چه بسا انهایی كه در طول تاریخ در اثر غفلت از دشمنان و فقدان آگاهی و بصیرت لازم سیاسی و اجتماعی در شناخت توطئه های بیگانگان و اتخاذ مواضع به موقع و صحیح توسط نخبگان و خواص آن جامعه به سرنوشتی هلاكت بار منجر گردیده اند.

امیر مؤمنان علی(ع) در كلام خود دراین باره می فرمایند: (كسی كه در برابر دشمنش به خواب رود (از او غافل بماند) حیله های (غافلگیرانه دشمن) او را از خواب بیدار می كند)

در همین رابطه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: « نباید غافل باشیم، ما باید بیدار باشیم و توطئه های آنها را قبل از اینكه با هم جمع بشوند، خنثی كنیم. »

همچنین رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اولین روز سال 86 در مشهد مقدس در این باره می فرمایند: «یك ملت باید دشمن را بشناسد، نقشه دشمن را بداند و خود را در مقابل آن تجهیز كند. »

اقسام دشمنان :

در یك تقسیم بندی كلی دشمنان ملت بزرگ و انقلابی ایران را در شرایط كنونی می توان به دو بخش دشمنان درونی و بیرونی تقسیم نمود «ما دو دشمن داریم؛ یك دشمن، دشمن درونی است، یك دشمن، دشمن بیرونی است. دشمن درونی خطرناك تر است.

تشریح ابعاد مختلف دشمن درونی :

ازجمله عوامل عقب ماندگی ملت ها كه زمینه تسلط بیگانگان را بر منابع مادی و معنوی یك كشور فراهم می سازد، پدیده شوم تنبلی اجتماعی و عدم خودباوری و اعتماد به نفس در یك ملت می باشد كه رهبر معظم انقلاب با نگاه نافذ خود از آن بعنوان دشمن درونی ملت بزرگ ایران یاد نموده و می فرمایند: «اگر ملتی این بیماری ها را داشته باشد، این ملت پیشرفتش ممكن نیست، اگر ملتی مردمش تنبل باشند، ناامید باشند، اعتماد به نفس نداشته باشند، با همدیگر پیوند نداشته باشند، به همدیگر بدبین باشند، از آینده ناامید باشند، چنین ملتی پیش نخواهد رفت، اینهامثل موریانه ای كه در درون پایه بنا بیفتد، بنا را ویران می كند.»


در باغ شهادت...باز هم بازاست

 پیکر شهید نجفی رودبارکی در حالی دفن شد که همه مسئولین گویا عجله داشتند تا زودتر بروند و متاسفانه صحنه های نه چندان زیبایی بعد از ظهر در مزار شهدای گرگان دیدیم که شان شهدا را زیر سوال برد .

محمد نجفی رودبارکی جانباز قطع نخاعی گرگانی که شب گذشته به خیل شهدا پیوست امروز صبح در گلزار شهدای امامزاده عبدالله گرگان در کنار یاران جبهه هایش تدفین شد .

تصاویر تابوت خالی کنار قبر این شهید را نشان می دهد . براستی آیا مسئولین امر نمی توانستند این تابوت را جابجا کنند و به جای خودش انتقال دهند .

shahidnajafi32

shahid01

محیط اطراف قبر این شهید هیچ نشانی از احترام و ادب به مقام شامخ شهدا نداشت و جای بسی تاسف داشت که این چنین از این جانباز که ۲۸ سال مشقت و سختی را تحمل کرد اما مسئولین نتوانستند چند ساعت این شهید عزیز را تحمل کنند .

از بنر و پارچه ای که نشان تسلیت یک سازمان یا نهاد باشد هیچ خبری نبود اما برخی سازمانها وقتی مدیر اداره شان از سفر راهیان نور بر می گشت این بازگشت معنوی را به ایشان تبریک می گفتند .

براستی این همه خود شیرینی برای مدیران و سازمانها وجود دارد اما همین که به شهید می رسد هیچ چیزی نمی بینیم .

از طرفی تشییع پیکر این شهید جانباز در حالی برگزار شد که اصلا کسی نفهمید که این تشییع کی و از کجا برگزار شد و خیلی از مردم ، خبرنگاران و مسئولین متوجه نشدند که ایشان شهید شده است که این هم بر می گردد به کم کاری نهاد متولی یعنی بنیاد شهید که در این سالها اصلا روابط عمومی نداشت .

shahidnajafi12

shahidnajafi11

به هر حال محمد نجفی رودبارکی هم با مظلومیت به خیل یاران شهیدش پیوست اما باز نکته ای مبهم در کارنامه ادامه دهندگان راه شهدا نوشته شد و میزان پایبندی برخی از مدیران و سازمان ها به ارزش ها و شهدا مشخص شد .

شهید نجفی در ۱۹ سالگی به جنگ رفت و در سال ۶۳ در جبهه مریوان بر اثر اصابت تیر مستقیم قطع نخاع شد و ۲۸ سال این رنج را تحمل کرد .

زبان حال وی در پایان زندگی اش که پر از سختی و درد کشیدن بود شاید از این شعر حکایت داشت که :

         مـا را رهـا کنید زیـن رنــج بی حسـاب        بـا قلـب پـاره پـاره و بـا سینــه ای کبــاب

             این جاهلان که دعوی ارشاد می کنند      در خرقه شان به غیر “منم” تحفه ‏اى میاب

shahidnajafi01

لطفا يه سر به اينجا بزنين و بخونين

 

9دی

معجزه انقلاب اسلامي همچنان معادلات جهان‌خواران مبني بر تصاحب مطلق قدرت در جهان را به هم مي‌ر‌يزد و هر روز توطئه‌اي را به ديوار مي‌كوبد. اقدامات دشمنان در گذشته و سي و اندي سال از پيروزي انقلاب اسلامي يكي از نقاط انسجام و وحدت ملي ايرانيان بوده است و هر قدر خباثت آنان هويداتر گرديده است بسيج اجتماعي ايرانيان در راستاي دفاع از منافع ملي و اصول انقلاب اسلامي خويش بيشتر گرديده است.
قيام "9 دي‌ماه " يكي از اين بزنگاه‌هاي تاريخ است كه شان و جايگاه آن هم‌طراز با قيام عاشوراي 1327 است.

قيام 9 دي‌ماه را بايد انقلاب سوم ناميد و در چرايي آن همين بس كه پاياني بر نبرد هشت ماهه بود كه بسياري آن را سخت‌تر و پيچيده‌تر از نبرد 8 ساله در حوزه سخت مي‌دانند. 

 قيام 9 دي نشانگر بصيرتي بود كه عليرغم بمب‌باران همه‌جانبه و بي وقفه رسانه‌هاي امپراتوري غرب و اربابان زر و زور و تزوير آن رخ‌نمايي كرد.
قيام 9 دي پاياني بر قرائت‌هاي انحرافي از خط امام(ره بود.

 قيام 9 دي‌ماه هرس درخت توانمند انقلاب اسلامي از علف‌هاي هرزه و آلوده بود.
 قيام 9 دي پيوند بين امت و امام(ره) و تبلور تجربه گران‌سنگ عاشوراي سال 61 هجري بود.

قيام 9 دي خروش ملت در دفاع از مردم‌سالاري بود. خروش عليه قانون‌گريزاني بود كه خود را مرجع تفسير قانون معرفي كردند و بر شاخه نشسته و بن بريدند.

قيام 9 دي نمايشگاه سنجش آمادگي ملتي بود كه همه هزينه‌هاي استقلال خويش را تاكنون پرداخت كرده است.
قيام 9 دي قيامي ملي بود كه جايگاه حسين(ع) در قلب و دل خويش را فريادي مضاعف كرد تا دشمنان بدانند تابلو عاشورا پايين كشيدني نيست و تجربه عاشورا تكرار شدني نخواهد بود.
حضور ميليوني مردم در قيام 9 دي بدون اشاره مستقيم ولي امر بود كه اگر امر ولي نيز پشت سر آن بود قلم و بياني قادر به وصف آن در طول تاريخ نبود. تجربه 9 دي‌ماه بايد بعنوان الگويي در دفاع از مردم‌سالاري و دين ثبت گردد و شاخص‌هاي آن براي هميشه در افق انقلاب اسلامي خودنمايي كند.
قيام 9 دي اتمام حجتي نيز براي دولت‌مردان و حاكميت است كه قدر ملتي كه به فرموده امام راحل، بهتر از ملت رسول‌الله هستند را بدانند. اما آنچه مايه تاسف است عدم درس‌آموزي فتنه‌گران از اين حماسه بزرگ است.آنان كه مدعي مردم بودند در مقابل اين خروش، سر تعظيم فرو نياوردن و همچنان بر باتلاق خود ساخته خويش فرور ريختند.

نهم دی ماه ، نهم دی بود و بس ...

 

 نهم دی ماه یک هزار و سی صد و هشتاد و هشت، جشن بلوغ فکری و شخصیتی نظام اسلامی بود.

نه دی، عرق شرم امت را در طول تاریخ به خاطر بی بصیرتی در ماجرای سقیفه پاک کرد.

نه دی، درد کوته بینی حکمیت را تا حدودی التیام داد و بر آن مرهمی شد.

نه دی، سوزش خیانت جمل و نهروان را کمی خنک کرد و از تکرار غربت 25 ساله جلوگیری کرد.

نه دی، فرق کوفه و تهران، عراق و ایران را نشان داد و آب رفته را به جوي بازگرداند.

نه دی، ایران، بدون خواست سفیر حسین، بیعت مجدد کرد و بر سر بیعتش ماند.

نه دی، ندای هل من ناصر بلند نشد ولی فریاد لبیک یا حسین تا آسمان به گوش همه رسید.

نه دی، شش ماهه، سه ساله، جوان، پیر، زن، مرد، ویلچری، شیمیایی و ... داشت.

نه دی، نه دی زمستان بود ولی درخت انقلاب در آن سرمای زمستان گل داده بود.

نه دی، در ایران بود ولی پایه های کاخ سفید در مکان و کاخ سبز معاویه در زمان را لرزاند.

نه دی، قیام مختار نبود، ولی اگر مختار هم زنده بود در مقابل آن کرنش می کرد.

نه دی، مانور اعلام آمادگی یاران آخر الزمان مهدی (عج) بود.

نه دی، شروع حرکت و یک فرهنگ بود یعنی «عزت خواهی»

نه دی، یک روز بود ولی خیرٌ مِن الفِ شَهر بود.

نه دی، مبیّن کوثر و ابتر بود که گفتند خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است.

نه دی، عاشورا بود و ایران کربلا.

نه دی، ثمره ی خون شهید آیت ها، مطهری ها، بهشتی ها، باکری ها، همت ها و ... بود.

نه دی، تاریخ نبود، بلکه خود تاریخ ساز بود.

نه دی، روز بخشش فریب خوردگان و روز غضب بر فتنه گران توسط امت بود.

نه دی، آموخت که نیازی نیست همیشه ولیّ در بین باشد بلکه کافی است ولیّ در دل باشد.

نه دی، غدیر خم بود در کویر قم و سراسر ایران.

نه دی، نور بصیرت الهی بود در دلهای امت.

هرچه خواستم بگویم که نه دی چیست، زبان الکن بود و قلم قاصر.

 فقط می توانم که بگویم نه دی، نه دی بود و بس.

 

بسيج از نگاه امام خمینی (ره)

http://www.irtobacco.com/portal/Upload/Modules/Contents/asset13/basij_03.jpg

بسيج از نگاه امام خمینی (ره)

ــ بسیج شجرة طیبّه و درخت تناور و پرثمری است كه شكوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوات تعیین و حدیث عشق می‌دهد.

ـ اگر بر كشوری نوای دلنشین تفكر بسیجی طنین انداز شد چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.

ـ بار دیگر تأكید می‌كنم كه غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت.

ـ ملیت كه در خط اسلام ناب محمدی(ص) و مخالف با استكبار و پول‌پرستی و تحجرگرایی و مقدس‌نمایی است باید همة افرادش بسیجی باشند.

ـ در این دنیا افتخارم این است كه خود بسیجیم.

ـ بسیج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همة مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده‌اند.

ـ بسیج مدرسة عشق و مكتب شاهدان و شهیدان گمنامی است كه پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.

ـ من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‌خورم و از خدا می‌خواهم تا با بسیحیانم محشور گرداند.

ـ تشكیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از بركات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود كه بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.

آجرک الله یا مولای یا صاحب الزمان

 آجرک الله یا مولای یا صاحب الزمان 

  

  السلام علیک یا صاحب الزمان یا ححه الله علی خلقه  

مولا جان ایام عزاداری حماسه عاشورای حسینی  جدت سلام الله علیه فرا رسید و شیعیانت در این محرم  با عزاداری جدت سلام الله علیه و دیگر شهیدان از یاران با وفایش سلام الله علیهم به عزا می نشینند و همواره آرزوی فرج را دارند تا فرجت مرهمی باشد بر دل مادر داغدارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها .   

مولا جان امسال نیز امت اسلامی همراه با فرارسیدن ایام عاشورای حسینی بار دیگر حمله دد منشانه یزیدیان زمان صهیونیسم بین الملل اسرائیل نا مشروع را از زمین و هوا و دریا به ملت مسلمان فلسطین در غزه را شاهدند و مظلومیت وغم شهیدان این حملات ددمنشانه را در دل دارند .  

 مولا جان امت اسلامی به پا خواسته و شیعیانت از در گاه قادر متعال فرجت را آرزومندند تا تو بیائی و اینهمه پریشانی و بی عدالتی را از جهان برداری  . 

مولا جان شیعیانت در حالیکه آرزوی ظهورت را از خدا طلب می کنند در برابر ظلم و بیداد صهیونیسم بین الملل را به رهبری آمریکا و اذنابش و مزدوران خود فروخته منافق در سر زمینهای اسلامی مردانه ایستاده اند و می ایستتند وادای وظیفه می کنند مولا جان شسعیانت و امت بیدار شده را در این پیکار با دشمن یاری بفرما . و مجدد عرض می نمائیم   

آجرک الله یا مولای یا صاحب الزمان   

اللهم عجل لولیک الفرج والنصر  

 www.taknaz.ir - تصاویر مخصوص محرم و عاشورای حسینی

عاشورا در کلام رهبر5

 

سه صفت برجسته از ابعاد وجودی اباعبداللَّه علیه‌السّلام:

برجستگى وجود اباعبداللَّه علیه‌السّلام داراى ابعاد است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانى به دنبال دارد؛ ولى اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همه‌ى این برجستگیها اسم بیاوریم، یکى از آنها «اخلاص» است؛ یعنى رعایت کردن وظیفه‌ى خدایى و دخالت ندادن منافع شخصى و گروهى و انگیزه‌هاى مادّى در کار. صفت برجسته‌ى دیگر «اعتماد به خدا»ست. ظواهر حکم مى‌کرد که این شعله در صحراى کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را «فرزدقِ» شاعر مى‌دید؛ اما امام حسین علیه‌السّلام نمى‌دید؟! نصیحت کنندگانى که از کوفه مى‌آمدند، مى‌دیدند؛ اما حسین‌بن‌على علیه‌السّلام که عین اللَّه بود، نمى‌دید و نمى‌فهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولى اعتماد به خدا حکم مى‌کرد که على‌رغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیّت و هدف انسان تحقّق پیدا کند. اگر هدف تحقّق پیدا کرد، براى انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نیست.
یکى از بزرگان اهل سلوک و معرفت را دیدم در نامه‌اى نوشته است که اگر فرض کنیم – به فرض محال – همه‌ى کارهایى که نبىّ‌مکرّم اسلام صلّى‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم انجام داد و هدفِ او بود که آنها را انجام دهد، انجام مى‌گرفت، منتها به نام یک کس دیگر، آیا در آن صورت پیامبر اسلام ناراضى بود؟ آیا مى‌گفت که چون به نام دیگرى است، نخواهم کرد؟ آیا این‌گونه بود؟ یا نه؛ هدف این است که آن کارها انجام گیرد؛ به نام چه کسى انجام گیرد، مهم نیست. پس، هدف مهمّ است. «شخص» و «من» و «خود» براى انسانِ با اخلاص اهمیتى ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. مى‌داند که خداى متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد؛ چون فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون» خیلى از این جنودى که غالبند، در میدان جهاد به خاک شهادت مى‌افتند و از بین مى‌روند؛ لیکن فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون»؛ درعین‌حال غلبه با آنهاست.
خصوصیت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسین علیه‌السّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثه‌ى کربلا، ده‌سال امامت و مسؤولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهاى دیگرى بود و کار کربلایى نمى‌کرد؛ اما به مجرّد این‌که فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت، تعیین کننده است. در تمام ادوار نیز همین‌طور است؛ در انقلاب نیز همین‌گونه بود. امام ما هم که مى‌بینید این‌قدر خداى متعال او را به مقام رفیع رساند – و رفعناه مکانا علیّا- و على‌رغم همه‌ى عوامل در سرتاسر دنیاى مادّیت و استکبار که مى‌خواستند او را محو کنند، به فراموشى دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همین بود که این سه خصوصیت را داشت: اوّلاً با اخلاص بود و براى خود چیزى نمى‌خواست؛ ثانیاً به خداى خود اعتماد داشت و مى‌دانست که کار و هدف، تحقّق پیدا خواهد کرد – به بندگان خدا هم اعتماد داشت – ثالثاً زمان و «موقع» را از دست نداد. در لحظه‌ى لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشاره‌ى لازم و حرکت لازم را کرد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار گروه کثیرى از پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار ۰۲/۰۹/۱۳۷۷

صبر امام حسین علیه السلام، نجات اسلام:
صبر امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام، اسلام را در طول تاریخ تا امروز بیمه کرده است. واقعاً اگر امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام آن صبر تاریخى را در کربلا و قُبیل کربلا و مقدّماتِ حادثه‌ى عاشورا نمى‌کردند، بلاشک با گذشت یک قرن، حتّى از نام اسلام هم اثرى نمى‌ماند. اما امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام به برکت صبر، دین را زنده کردند؛ این صبرِ آسانى نبود. صبر فقط این نیست که انسان را زیر شکنجه بیندازند یا فرزندان انسان را جلوِ انسان شکنجه کنند یا بکشند و انسان ایستادگى کند – البته این مرحله‌ى مهمى از صبر است – اما از این مهمتر این است که انسان را با وسوسه‌ها و اظهاراتى که على‌الظّاهر ممکن است در نظر بعضى منطقى بیاید، از ادامه‌ى این راه باز بدارند؛ همان کارى که با امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام مى‌کردند: آقا! شما کجا مى‌روید؟ خود را در معرض خطر قرار مى‌دهید؛ خانواده خود را در معرض خطر قرار مى‌دهید؛ دشمن را جرى مى‌کنید؛ دست آنها را به خون خود باز مى‌کنید. هر کس رسید، خواست امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام را در مقابل این محذور اخلاقى قرار دهد که شما با این اقدام خود، جان عدّه‌اى را به خطر مى‌اندازید و دشمن را مسلّطتر مى‌کنید و اینها را وادار مى‌کنید تا به خون شما دست بیالایند. این یک نقطه‌ى خیلى مهم و تردیدآور است. این یک جنگ روشن و واضح نیست که آدم بگوید من مى‌روم تا کشته شوم؛ نه، این محاذیر دنبالش هست. ممکن بود براى امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام این معنا مطرح باشد یا مطرح کنند که آقا! شما اگر کشته شوید، شیعیان شما را در کوفه قتل عام مى‌کنند و پدر همه را در مى‌آورند؛ شما باید زنده بمانید و ملجأ باشید. شما پسر پیغمبرید؛ با حفظ حیات خود، جان عدّه‌اى را حفظ کنید. در مورد امام رضوان‌اللَّه علیه عیناً همین معنا تکرار شد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۲۳/۱۲/۱۳۸۰

 

عاشورا در کلام رهبر4

فلسفه قیام امام حسین علیه السلام :

در زیارتی از زیارت های امام حسین علیه السلام که در روز اربعین خوانده می شود جمله ای بسیار پر معنی وجود دارد و آن این است: «و بَذَلَ مُهجَتَهُ فیک لِیَسْتَفیدَ عِبادَکَ مِنْ الجَهالَة». فلسفه فداکاری حسین بن علی علیه السلام در این جمله گنجانده شده است. زائر [امام حسین علیه السلام ] به خدای متعال عرض می کند که این بنده تو، این حسین تو، خون خود را نثار کرد تا مردم را از جهالت نجات بدهد و [از] «حیْرةُ الضَّلالَةِ»؛ [هم چنین تلاش کرد] مردم را از سرگردانی و حیرتی که در گم راهی است نجات بدهد…

نتیجه تفکر در مسئله عاشورا:

هرچه درباره مسئله عاشورا و قیام حسینی بیشتر فکر کنیم باز هم این قضیه در ابعاد مختلف دارای کشش و گنجایش اندیشیدن و بیان کردن است. هرچه بیشتر درباره این قیام عظیم فکر کنیم، ممکن است حقایق تازه ای بیابیم…

اثر عزاداری های سنتی:

این عزاداری های سنتی مردم را به دین نزدیک می کند.

معنویت امام حسین علیه السلام:

شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیه‌السّلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجهه‌ى جهاد و شهادت و توفانى است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همه‌ى برکاتى که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید. یک بعد دیگر، بعد معنوى و عرفانى است که بخصوص در دعاى عرفه به شکل عجیبى نمایان است. ما مثل دعاى عرفه کمتر دعایى را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسّل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانى دیدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خیلى عجیبى است.
دعاى دیگرى مربوط به روز عرفه در صحیفه‌ى سجادیه هست، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه مى‌کردم؛ اوّل دعاى امام حسین را مى‌خواندم، بعد دعاى صحیفه‌ى سجّادیه را. مکرّر به نظر من این طور رسیده است که دعاى حضرت سجّاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعاى عرفه، دعاى عجیبى است. شما عین همین روحیه را در خطابى که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود – بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها – در منى ایراد کردند، مشاهده مى‌کنید. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر یا سال دیگرى است – من الان درست در ذهنم نیست – که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است.

به قضیه‌ى عاشورا و کربلا برمى‌گردیم. مى‌بینیم این‌جا هم با این‌که میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه‌ى اوّل تا لحظه‌ى آخرى که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روى خاکهاى گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهى رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک»، با ذکر و تضرع و یاد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلاً مهجته موطناً على لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا»، با دعا و توسل و وعده‌ى لقاى الهى و همان روحیه‌ى دعاى عرفه شروع مى‌شود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائکِ» لحظه‌ى آخر. یعنى خود ماجراى عاشورا هم یک ماجراى عرفانى است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است – و حماسه‌هاى عاشورا، فصل فوق‌العاده درخشانى است – اما وقتى شما به بافت اصلى این حادثه‌ى حماسى نگاه مى‌کنید، مى‌بینید که عرفان هست، معنویّت هست، تضرّع و روح دعاى عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیه‌السّلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد. …
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار ۱۳/۰۹/۱۳۷۶

عاشوراي دل

عاشورا در کلام رهبر3

عاشورا، حرکتی در دو جبهه:

… ماجرای عاشورا عبارت از یک حرکت عظیم مجاهدت آمیزی در دو جبهه است. هم در جبهه مبارزه با دشمن خارجی و بیرونی ـ که همان دستگاه خلافت فاسد و آن دنیاطلبانی بود که به این دستگاه قدرت چسبیده بودند و قدرتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای نجات انسان ها آورده بود استخدام و استثمار کرده بودند و عکس مسیری که اسلام و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خواسته بودند و اراده کرده بودند حرکت می کردند ـ و هم در جبهه درونی که آن روز که جامعه به طور عموم به سمت همان فساد درونی حرکت کرده بود…

اثر محبّت به امام حسین علیه السلام :

… اگر محبّت در تشیع نبود این دشمنی های عجیبی که با شیعه شده باید او را از بین می برد. همین محبّت شما مردم به حسین بن علی علیه السلام ضامن حیات و بقای اسلام است این که امام [خمینی رحمه الله ] می فرمود: «عاشورا اسلام را نگه داشت» معنایش همین است…

عاشورا، محرک مسلمانان:

ماجرای حسین بن علی علیه السلام حقیقتا موتور حرکت قرون اسلامی در جهت تفکرات صحیح اسلامی بوده است. هر آزادی خواه و هر مجاهدِ فی سبیل اللّه و هرکس که می خواسته است در میدان خطر وارد شود از آن ماجرا مایه گرفته و آن را پشتوانه روحی و معنوی خود قرار داده است. در انقلاب ما این معنی به صورت بینّی واضح بود…

بی نظیر بودن واقعه عاشور:

از اوّل تا آخر حادثه عاشورا به یک معنی نصف روز بوده، به یک معنی دو شبانه روز بوده [است]… شما ببینید این نصف روز حادثه چه قدر در تاریخ ما برکت کرده و تا امروز هم زنده و الهام بخش است… در تاریخ تشیع، بلکه در تاریخ انقلاب های ضدظلم در اسلام ـ ولو از طرف غیر شیعیان ـ حادثه کربلا به صورت درخشان و نمایان اثربخش بوده… من هیچ حادثه ای را در تاریخ نمی شناسم که با فداکاری آن نصف روز قابل مقایسه باشد.

قبله دل

 

 

ملت فهماند ما می‌توانیم
ملت ايران در سال 90 با حركات خود، با پيشرفت خود، با تصميم‌گيرى‌هاى خود، به همه‌ى دنيا، از جمله به دشمنان، باز هم به طور مكرر فهماند كه «ما ميتوانيم.»

کار تمام نشده است
... سال 90 را «سال جهاد اقتصادى» اعلام كرديم؛ لذا من از مسائل اقتصادى آغاز ميكنم. تحرك اقتصادى مسئولين كشور با همراهى مثال‌زدنى و تحسين‌برانگيز مردم در طول سال 90 قابل ذكر است. از جمله‌ى آنچه كه ميتوان در اين زمينه مطرح كرد، همين مسئله‌ى هدفمندى يارانه‌هاست. همه‌ى كارشناسان اقتصادى، چه در دولتهاى قبلى، چه در دولت كنونى متفق‌القولند كه هدفمندى يارانه‌ها براى كشور يك نياز و يك ضرورت است؛ همه اين را اعتراف كرده‌اند. با وجود اينكه اين معنا مورد اتفاق همه بوده است، اما اين اقدام لازم به خاطر دشوارى‌هايش، به خاطر پيچيدگى‌هايش، بر زمين مانده بود. دولت و مجلس در سال 90، در شرائط تحريم، در شرائطى كه دشوارى و پيچيدگى اين كار بيشتر از هميشه است، همت كردند، اقدام كردند و مراحل مهمى از اين كار را پيش بردند. كار تمام نشده است؛ اما آنچه كه تاكنون مسئولان كشور - چه در دولت، چه در مجلس شوراى اسلامى - اقدام كرده‌اند و پشتيبانى و همدلى و همراهى ملت، آنها را قرين موفقيت كرده، بسيار مهم و قابل توجه است.

 هدفمندی در بهبود زندگی طبقه‌ی ضعیف نقش داشت
هدفهاى عمده‌ى اين قانون، چند مطلب بسيار اساسى است كه من اشاره ميكنم. آحاد مردم عزيز ما اينها را شنيده‌اند، ليكن بايد تأمل و تعمق كنند. اين كار، كار بزرگى است؛ كار مهمى است. يكى از هدفهاى اين قانون عبارت است از توزيع عادلانه‌ى يارانه‌هائى كه نظام و دولت به مردم ميدهد. من قبلاً در يك صحبتى شرح دادم كه يارانه‌ها هميشه به صورت نامتعادل و غير عادلانه در بين قشرهاى مختلف مردم تقسيم ميشده است؛ طبيعت كار يارانه‌ى عمومى همين است. با هدفمندى يارانه‌ها، در واقع يك تعادلى، يك اجراى عدالتى در تقسيم و توزيع يارانه‌ها وجود پيدا كرده است. و من خبرهاى موثقى از سراسر كشور دارم كه حاكى از آن است كه اين كار در بهبود زندگى طبقات ضعيف نقش مؤثر داشته است. اين يكى از هدفهاست، كه مهمترين هدف و مقصد از اين قانون هم همين است.

 هدفمندی مصرف و بازده را در تولید متعادل می‌کند
يك هدف ديگر، اصلاح ساختار توليد و اصلاح ساختار اقتصاد كشور است. چرخه‌ى توليد در كشور، چرخه‌ى معيوبى بوده است. آنچه را كه ما در مجموعه‌ى توليدى كشور به دست مى‌آورديم، با مصرف بيشتر، هزينه‌ى بيشتر و دستاورد و بازدهِ كمتر بوده است. طبق تشخيص كارشناسان اقتصادى - كه همه بر آن اتفاق نظر دارند - هدفمندى يارانه‌ها ميتواند اين را اصلاح كند؛ حالت پرمصرف و كم‌بازده را از توليد كشور بستاند و مصرف و بازده را در توليد متعادل كند.

 وارد نشدن بنزین برای کشور یک امتیاز است
يك هدف ديگر، مديريت مصرف حاملهاى انرژى است. ما چون يك كشور نفت‌خيز بوديم، از اول عادت كرديم بنزين را، گاز را، گازوئيل را، نفت سفيد را بدون ملاحظه مصرف كنيم. مصرف ما از مصرف بسيارى از كشورها - شايد به يك معنا از همه‌ى كشورها - بيشتر و بى‌رويّه‌تر بوده است. اين هدفمندى يارانه‌ها، كشور را به صرفه‌جوئى در مصرف حاملهاى انرژى ميكشاند. آمارهائى كه منتشر شده است و آمارهاى مورد قبول است، به ما نشان ميدهد كه تا همين امروز اگر قانون هدفمندى يارانه‌ها اجرا نميشد، مصرف بنزين در كشور تقريباً دو برابر مصرفى بود كه امروز انجام ميگيرد. وقتى كه توليد داخلى بنزين به قدر مصرف نيست، ما مجبوريم چه كار كنيم؟ بايد بنزين را وارد كنيم؛ يعنى دست ملت ايران زير كارد بدخواهان و دشمنان باشد. با اين كار، صرفه‌جوئى شد. امروز مصرف بنزين در كشور، تقريباً به قدر توليد داخلى است؛ احتياج به واردات بنزين نداريم؛ اين براى كشور يك امتياز بزرگ است. اين كار در سال 90 انجام شد؛ در همان وقتى كه دشمنان ما، ما را تحريم كردند؛ براى اينكه ملت را به زانو دربياورند؛ اما جوانان ملت همت كردند، با اين كارها توانستند نقشه و توطئه‌ى دشمن را خنثى كنند.

 علم و فناوری پایه‌ی اقتدار اقتصادی است
يك عرصه‌ى مهم اقتصادى ديگر كه در سال 90 با همت اين ملت انجام گرفته است، عرصه‌ى علم و فناورى است. علم و فناورى يكى از پايه‌هاى اقتدار اقتصادى يك ملت است. يك ملت با داشتن دانش پيشرفته، فناورى پيشرفته، هم به ثروت ميرسد، هم به استغناى سياسى ميرسد، هم آبرومند ميشود، هم دستش قوى ميشود. به خاطر كليدى بودن مسئله‌ى پيشرفت علم و فناورى، من نسبت به اين مسئله حساسم. از راه‌هاى مختلف، كانالهاى مختلف، گزارشهاى متفاوتى را تقريباً به طور مستمر دريافت ميكنم و ميتوانم به شما قاطعانه عرض كنم كه سطح پيشرفتهاى كشور بسيار بيشتر از آن چيزى است كه تاكنون به اطلاع مردم رسيده است.

سریع‌ترین رشد علمی جهان در ایران است
بر اساس گزارش مراكز علمى معتبر دنيا - اين گزارش مربوط به مراكز علمى خود ما نيست - سريع‌ترين رشد علمى جهان، امروز در ايران دارد انجام ميگيرد. در سال 90 كه تقريباً برابر بود با سال 2011 ميلادى، گزارش مراكز علمى معتبر اين است كه در سال 2011 - كه سه ماه پيش اين سال تمام شد - ملت ايران نسبت به سال قبل، يعنى سال 2010 ميلادى، رشد علمى و پيشرفت علمى‌اش بيست درصد افزايش داشته است. معناى اينها چيست؟ در شرائطى كه دشمنان ملت ايران بر روى سقوط ملت ايران شرطبندى ميكردند و ميگفتند ما تحريمهاى فلج‌كننده را براى ملت ايران در نظر گرفتيم، ملت ايران اينجورى عمل كرده است.

ایران رتبه‌ی اول سطح علمی در منطقه است
گزارش ميدهند - اين هم باز گزارش مراكز علمى معتبر دنياست - كه در منطقه، ايران در رتبه‌ى اول سطح علمى، و در كل جهان در رتبه‌ى هفدهم است. اين گزارش كسانى است كه اگر بتوانند گزارش خلاف عليه ما بدهند، امتناع نميكنند؛ اين را اينجور اعتراف ميكنند. سال 90 ما در زيست‌فناورى پيشرفت كرديم، در نانوفناورى پيشرفت كرديم، در هوافضا پيشرفت كرديم - كه ماهواره‌ى نويد پرتاب شد - در صنعت هسته‌اى پيشرفت كرديم، كه غنى‌سازى بيست درصد محصول سال 90 است. اين غنى‌سازى بيست درصد، همان چيزى است كه در سال 89 آمريكائى‌ها و ديگران براى توليد آن شرط گذاشتند. ما ميبايد براى مركز اتمىِ آزمايشگاهى تهران كه مال راديوداروهاست، اورانيوم غنى‌شده‌ى بيست درصد تهيه ميكرديم؛ چون سوخت بيست درصدمان تمام شده بود. آنها براى اين كار شرط گذاشتند و گفتند بايد اورانيومى را كه توليد كرده‌ايد، خارج بفرستيد؛ اما ما قبول نكرديم. آمريكائى‌ها دولت برزيل و دولت تركيه را واسطه كردند كه با ما صحبت كنند، ميانه را بگيرند؛ چيزى مورد توافق به وجود بيايد. ما قبول كرديم. مسئولين تركيه، مسئولين برزيل به اينجا آمدند و با رئيس جمهور ما نشستند بحث كردند، صحبت كردند و يك نوشته‌اى را امضاء كردند. بعد كه اين توافقنامه امضاء شد، آمريكائى‌ها زدند زير قولشان! آنها نميخواستند اين قرارداد امضاء بشود؛ ميخواستند امتياز زيادى بگيرند، زورگوئى كنند، باج بگيرند. به خاطر بدقولى‌اى كه آمريكائى‌ها كردند، دولت برزيل و دولت تركيه پيش ما شرمنده شدند. ماجراى اين بيست درصد اين است.

جوانان ما هفت‌خان رستم را رد کردند
در سال 90، در همين صنعت هسته‌اى، توليد صفحه‌ى سوخت را در كشور انجام دادند؛ كه اگر من بخواهم آن را هم شرح بدهم، طولانى ميشود. اجمالاً، آن وقتى كه صحبت تبادل اورانيوم توليد داخل بود، ميگفتند اورانيوم سه و نیم درصد را به روسيه بدهيد، روسيه 20 درصد كند؛ او بدهد به فرانسه، فرانسه صفحه‌ى سوخت درست كند، بدهد به شما؛ يعنى هفت خان رستم! دانشمندان ما، جوانان ما گفتند ما خودمان اين صفحه‌ى سوخت را درست ميكنيم؛ همت كردند، درست كردند، گزارش دادند، نشان دادند. اين مال سال 90 است.
افزايش شش برابرى داروهاى نوتركيب، افزايش صادرات كالا و خدمات دانش‌بنيان؛ اينها همه مربوط به سال 90 است. اينها بخشى از دستاوردهاى «سال جهاد اقتصادى» است. اينها پيشرفت علمى است، پيشرفت فناورى است، نشان دهنده‌ى اقتدار علمى كشور است، اما داراى تأثير مستقيم اقتصادى براى كشور است. جهاد اقتصادى يعنى اين.

 این پدیده‌ها استثنا نیست، قاعده است
من در پايان سال 90 - در همين هفته‌ى گذشته - بازديدى داشتم از پژوهشگاه صنعت نفت. انسان در آنجا چيزهائى را مشاهده ميكند كه نظائر آن را در بعضى از بازديدهاى ديگر، در پژوهشگاه‌هاى گوناگون علمى كشور مى‌بيند و به اين نتيجه ميرسد كه اينها استثناء نيست؛ قاعده است. اين پديده‌هاى مهم كه يك روزى ملت ما در خواب هم اين پيشرفتها را نميديد، تحقق پيدا كرده و به شكل قاعده درآمده است.
 من چند تا از اين خصوصيات و پديده‌هائى را كه در آنجا مشاهده كردم، به شما عرض ميكنم. در درجه‌ى اول، روحيه و فكر جهادىِ حاكم بر مجموعه بود. آن مجموعه‌ى دانشمندان با روحيه‌ى جهادى كار ميكردند؛ مثل اينكه دارند جهاد ميكنند، مثل اينكه در جبهه‌ى جهاد فى‌سبيل‌اللّه‌اند...
خصوصيت دوم اين بود كه من ديدم اين دانشمندان ما اين تحريمهائى را كه بر ملت ما تحميل كرده‌اند، فرصت ميدانند. در خلال اين بازديد مفصلِ طولانى‌اى كه داشتيم، چند نفر به من گفتند الحمدللَّه كه ما را تحريم كردند! ما به خودمان آمديم، به خودمان پرداختيم، از درون جوشيديم. اين روحيه‌ى احساس فرصت بودن تحريم دشمنان، خيلى باارزش است. لذا ساخت داخلى را جدى گرفتند، به جوانها ميدان دادند، به ابتكارات و خلاقيتها ميدان دادند و همين طور مرتب كار دارد پيش ميرود؛ مثل چشمه‌ى جوشانى دارد كار ميجوشد.
خصوصيت سومى كه من در اينها ديدم، اعتماد به نفس بالاست.
خصوصيت ديگر، جوانگرائى است. كار دست جوانهاست، سررشته‌ى امور دست جوانهاست. جوان مركز نوآورى است، مركز خلاقيت و ابتكار است.
خصوصيت ديگر، ارتباط صنعت با دانشگاه است؛ كه اين از آرزوهاى ديرينه‌ى بنده است. هميشه به مسئولان گوناگونِ بخشهاى مرتبط دولتهاى گذشته سفارش ميكردم كه سعى كنيد بين صنعت و دانشگاه ارتباط برقرار كنيد. خوشبختانه در اينجا ديدم كه اين ارتباط برقرار شده است. البته اين بايد عموميت پيدا كند و همه‌ى صنايع ما با دانشگاه‌ها مرتبط شوند، به دانشگاه‌ها متصل شوند؛

نظام جمهوری اسلامی مرکز توجه دنیای اسلام است
در سال 90 دستاوردهاى بزرگ ديگرى هم بوده است؛ از جمله ديپلماسى فعال سال 90 در مسائل منطقه. برگزارى اجلاس بيدارى اسلامى، اجلاس فلسطين، اجلاس خلع سلاح، اجلاس جهان بدون تروريسم، اجلاس جوانان بيدارى اسلامى، فعاليتهائى بود كه در تهران انجام گرفت؛ نظام جمهورى اسلامى شد مركز توجه دنياى اسلام كه امروز بيدار شده است.

انتخابات یک رسانه‌ی بزرگ و قدرت‌مند بود
يك قلم بزرگ از حركتهاى تحسين‌برانگيز ملت ايران در سال 90، همين انتخابات دوازدهم اسفند بود. البته همين جا بگويم انتخابات هنوز تمام نشده است؛ در مرحله‌ى دوم انتخابات هم مردم ما بايستى ان‌شاءاللّه همين شكوه و زيبائى را نشان بدهند. اين انتخابات خيلى اهميت داشت. من به شما عرض كنم، قبلاً هم گفتم؛ حدود شش ماه اينها همه‌ى تلاش خودشان را گذاشتند تا مردم را نسبت به انتخابات دلسرد كنند. گاهى گفتند در انتخابات تقلب ميشود؛ گاهى گفتند مردم اگر به انتخابات نيايند، دشمنىِ دشمن كم ميشود؛ انواع و اقسام تبليغات را كردند براى جدا كردن مردم از مراكز رأى و صندوقهاى رأى. گاهى با ترور دانشمندان ما - كه در ظرف كمتر از شش ماه، سه ترور را انجام دادند - قصد داشتند مردم را بترسانند، مردم را دلسرد و نااميد كنند. در يك چنين فضائى، اين انتخابات انجام گرفت؛ اما با يك چنين مشاركتى! اين مشاركتِ بالاتر از 64 درصد، خيلى رقم مهمى است. من به شما عرض بكنم؛ از متوسط انتخاباتهاى مجالس دنيا، اين رقم بالاتر است. در آمريكا متوسط رقم مشاركت در انتخابات كنگره، 35 درصد است. در ده سال گذشته مشاركت مردم آمريكا در انتخابات كنگره‌شان و مجلس ملى و مجلس سناشان به 40 درصد نرسيده. خب، اين را مقايسه كنيد با ملت ايران - اين نشاط را، اين حضور را، اين اظهار وجود را - آنگاه اهميت مطلب معلوم ميشود. اينها ميخواستند با اين فشارها، با اين جوّ روانى، با اين تهديدها، با اين ترورها، روز دوازده اسفند را روز سرخوردگى ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى قرار بدهند؛ اما به عكس خواسته‌ى آنها، به كورى چشم آنها، اين روز شد روز سربلندى نظام اسلامى و ملت ايران. اين انتخابات مثل يك رسانه‌ى صادق و پرقدرت عمل كرد. خبرهاى ايران را تحريف ميكنند، حوادث دروغين را از داخل ايران مخابره ميكنند، خبرهاى راست را مكتوم نگه ميدارند، اما اين انتخابات را نميتوانند انكار كنند؛ واقع شده است، جلوى چشم همه است. اين انتخابات به مثابه‌ى يك رسانه‌ى بزرگ و قدرتمند توانست ملت ايران و نظام اسلامى را به دنيا نشان بدهد.

دنیا محتاج نفت و گاز است
خب، اين رويدادهاى سال 90 بود؛ سالى كه اينقدر دشمنان سرمايه‌گذارى كردند تا در اين سال به ملت ايران و نظام اسلامى ضربه وارد كنند. اينها بخشى از دستاوردهاى سال 90 است.  چرا اين دشمنى‌ها را ميكنند؟ من اين نكته را عرض بكنم؛ بهانه‌ى دشمنى در اوقات مختلف متفاوت است. از وقتى مسئله‌ى هسته‌اى مطرح شده است، بهانه‌ى دشمنى‌ها مسئله‌ى هسته‌اى است. البته ميدانند و اعتراف هم ميكنند كه ايران دنبال سلاح هسته‌اى نيست. واقع قضيه هم همين است. ما به دلائل خودمان، به‌هيچ‌وجه دنبال سلاح هسته‌اى نيستيم؛ نه توليد كرديم و نه توليد خواهيم كرد؛ اين را ميدانند، اما يك بهانه است. يك روز اين مسئله بهانه است، يك روز حقوق بشر بهانه است، يك روز فلان مسئله‌ى داخلى بهانه است؛ اما همه‌ى اينها بهانه است. مسئله‌ى اصلى چيست؟ مسئله‌ى اصلى، حراست مقتدرانه‌ى نظام اسلامى از ثروت عظيم نفت و گاز در اين كشور است. امروز و فردا - مثل ديروز - اقتدار اقتصادى و سياسى و به تبع آن، اقتدار علمى و نظامى، متوقف است به انرژى، به نفت. تا ده‌ها سال ديگر، دنيا محتاج نفت و گاز است؛ اين يك مطلبِ مسلّم است. استكبار و قدرتهاى استكبارى ميدانند كه رگ حياتشان به نفت و گاز وابسته است. آن روز كه نتوانند اين نفت ارزان را به دست بياورند، آن روز كه مجبور باشند براى تهيه‌ى نفت و گاز امتياز بدهند و از زورگوئى دست بردارند، آن روز براى آنها مصيبت‌بار است.

تا هشتاد سال دیگر نفت و گاز داریم
از طرف ديگر، كشورهاى غربى از لحاظ منابع نفتى دچار مشكل شده‌اند و روزبه‌روز مشكل آنها بيشتر خواهد شد. منابع نفتى كشورهاى اروپائى و به طور كلى كشورهاى غربى، بعضى چهار سال ديگر تمام خواهد شد، بعضى شش سال ديگر تمام خواهد شد، بعضى نُه سال ديگر تمام خواهد شد؛ لذا مجبورند از منابعِ غير خودشان استفاده كنند. كشور آمريكا كه امروز حدود سى و چند ميليارد بشكه نفت ذخيره دارد، طبق محاسباتى كه كارشناسان كشورمان كرده‌اند - كه آمارشان متكى به آمار خود آمريكائى‌هاست - نفتش تا سال 2021، يعنى تا نُه سال ديگر تمام خواهد شد. نفت دنيا كه امروز بيش از پنجاه درصدش از خليج فارس خارج ميشود، آن روز متكى خواهد شد به سه منبع عمده‌ى نفتى در منطقه‌ى ما و در خليج فارس؛ كه البته يكى از آن سه منبع، ايران است، كه من حالا عرض خواهم كرد. در بين همه‌ى كشورهاى دنيا - اين ديگر مربوط به خليج فارس نيست - آن كشورى كه موجودى نفت و گازش بر روى هم از همه بيشتر است، كشور جمهورى اسلامى ايران است. بعضى از كشورها گازشان بيشتر از ماست، بعضى نفتشان بيشتر از ماست. ما در منابع گاز، كشور دوم در دنيا هستيم - اول روسيه است، بعد ما - در منابع نفت، ما كشور چهارم هستيم؛ سه تا كشور قبل از ما منابع نفت دارند كه بيشتر از ما هستند؛ ليكن اگر نفت و گاز را بر روى هم حساب كنيم، جمهورى اسلامى، كشور عزيز شما، منابعش - بر طبق آنچه كه تا امروز اكتشاف شده است - از همه‌ى كشورهاى دنيا بيشتر است؛ اين خيلى چيز جذابى است براى مصرف‌كنندگان نفت در دنيا، براى دستگاه‌هاى استكبار كه رگ حياتشان به حاملهاى انرژى، به نفت و گاز وابسته است. بنابراين ايران كشورى با يك چنين ثروتى است. آنها تا چهار سال ديگر، تا ده سال ديگر، تا پانزده سال ديگر نفتشان تمام ميشود؛ اما جمهورى اسلامى - بر طبق منابعى كه تا امروز اكتشاف شده است - تا هشتاد سال ديگر نفت و گاز دارد؛ اين خيلى جذاب است. كشورى در اوج قله‌ى دارائى نفت و گاز؛ خب، قدرتهاى استكبارى چه ميخواهند؟ ميخواهند اين كشور در اختيار دولتى باشد، در اختيار نظامى باشد كه مثل موم در دست آنها باشد؛ مثل بعضى از كشورهاى منطقه. اين كشورها نفت دارند، زياد هم دارند، اما مثل موم در دست آمريكائى‌هايند: اينقدر توليد كنيد، چَشم؛ اينقدر قيمت بگذاريد، چَشم؛ به اينجا بفروشيد، به اينجا نفروشيد، چَشم. اگر در كشور ثروتمند ايران كه قله‌ى ثروت نفت و گاز متعلق به اوست، نظامى بر سر كار باشد كه غيرتمندانه از اين ثروت ملى حراست كند، اجازه‌ى چپاول ندهد، اجازه‌ى تطاول ندهد، تسليم سياستهاى دشمنان نباشد، خب، با اين نظام دشمنى خواهند كرد. بنابراين دشمنى با ايران اسلامى به اين خاطر است.

مسأله‌ی دشمن، هسته‌ای نیست، زیاده‌خواهی است
آنهائى كه خيال ميكنند اگر ما در قضيه‌ى انرژى هسته‌اى عقب‌نشينى كرديم، دشمنى آمريكا تمام ميشود، از اين حقيقت غافلند. مشكل آنها مسئله‌ى هسته‌اى نيست. كشورهائى هستند كه سلاح هسته‌اى دارند، در منطقه‌ى ما هم هستند، آنها ككشان هم نميگزد! مسئله، مسئله‌ى سلاح هسته‌اى يا صنعت هسته‌اى نيست، مسئله‌ى حقوق بشر نيست؛ مسئله‌ى جمهورى اسلامى است كه مثل شير در مقابل اينها ايستاده است. اگر جمهورى اسلامى هم در مقابل اينها مثل بعضى از رژيمهاى منطقه، حاضر بود به ملت خودش خيانت كند، در مقابل اينها تسليم بشود، با او كارى نداشتند. مسئله‌ى اينها زياده‌خواهى‌هاى استكبارى است؛ اين علت دشمنى با ملت ايران است.

دشمن با ستیزه‌گری کاری از پیش نمی‌برد
البته آمريكائى‌ها اشتباه ميكنند. اينكه فكر كنند با ستيزه‌گرى، با دشمنى، با تهديد ميتوانند جمهورى اسلامى را به عقب‌نشينى وادار كنند، يا بتوانند جمهورى اسلامى را از ميان بردارند، يك خطاى بزرگ و فاحشى است؛ چوب اين خطا را هم ميخورند. آنها ميتوانند با ملت ايران محترمانه رفتار كنند، ميتوانند به حق خودشان قانع باشند، ميتوانند فاجعه‌اى را كه در انتظارشان هست، ببينند و بشناسند. كشورهاى غربى نميگذارند مردمشان از فاجعه‌ى آينده‌ى نفت مطلع شوند. آنها نميخواهند ملتهاشان بفهمند كه در قضيه‌ى نفت و حاملهاى انرژى چه چيزى در انتظار آنهاست؛ اين را نميخواهند به ملتهاشان بگويند. اينها خيال ميكنند با ستيزه‌گرى با ملت ايران ميشود كار را پيش برد، اما نميتوانند.

وضعیت بد مردم آمریکا تغییر نکرد
اين را هم من به شما عرض بكنم برادران و خواهران عزيز! ملت عزيز ايران! آمريكا با همه‌ى قدرت‌نمائى‌هايش، با همه‌ى هياهوها و جنجالهايش، امروز در موضع ضعف و موضع متزلزلى است. من نميخواهم به خبرهاى پشت پرده يا به چيزهاى ظاهرى تمسك كنم؛ حساب من، يك حساب دو دو تا چهارتاست. ببينيد، رئيس جمهور كنونى آمريكا با شعار «تغيير» سر كار آمد. تغيير يعنى چه؟ يعنى وضعيتى داريم كه بسيار بد است، من ميخواهم آن وضعيت را تغيير بدهم. او با اين شعار آمد توى ميدان، مردم هم به خاطر شعار تغيير، به او رأى دادند؛ والّا مردمِ نژادپرست حاضر نبودند به يك فردى كه از نژاد سياه است، رأى بدهند؛ اما رأى دادند، به اميد تغيير. خب، اينكه شعار «تغيير» اينقدر در مردم اثر ميگذارد، نشان‌دهنده‌ى وضع بد فعلى است. يعنى وضعى كه در هنگام نامزد رياست جمهورى شدن اين آقا بر آمريكا حاكم بوده است، به اعتراف مردم آمريكا، وضع بدى بوده است و او قول داد كه تغيير پيدا بشود. پس بدى مسلّم شد. ما نميخواهيم اين را بگوئيم؛ خود مردم آمريكا اعتراف كردند كه وضعشان بد است. خب، حالا اين آقا آمد سر كار؛ آيا تغيير ايجاد كرد؟ توانست تغيير بدهد؟ توانست آن وضع بد را عوض كند؟ امروز آمريكا پانزده هزار ميليارد دلار گرفتارى و بدهكارى دارد. اين بدهكارى‌ها از توليد ناخالص ملى‌شان يا بيشتر است يا برابر توليد ناخالص ملى اين كشور است؛ اين براى يك كشور، بدبختى و گرفتارى است. آن هم كه وضع سياسى‌شان است: مجبور شدند بدون دستاورد از عراق بيرون بيايند. در افغانستان روزبه‌روز وضعشان بدتر ميشود. در پاكستان كه يكى از كشورهاى همراه با آنها بود، روزبه‌روز بدنام‌تر ميشوند. در كشورهاى اسلامى، در مصر، در شمال آفريقا، در تونس، آمريكائى‌ها از آن هيمنه كاملاً ساقط شده‌اند. علاوه‌ى بر همه‌ى اينها، جنبش تسخير وال‌استريت در خود شهرهاى آمريكا به راه افتاده است. اين وضعيت، وضعيت خوبى است؟ اين حسابِ دو دو تا چهارتاست؛ اين حسابِ پيچيده‌اى نيست. تغيير را مردم آمريكا قبول كردند؛ يعنى وضعيت كنونى بد است؛ آن وضعيت بد هم تا حالا تغيير پيدا نكرده است. بنابراين آمريكا گرفتار است.

در سطح حمله‌ی دشمن، به آن‌ها حمله خواهیم کرد
ممكن است آمريكا خطرهائى براى كشورهاى ديگر ايجاد كند؛ ممكن است ديوانگى كنند. البته من همين جا بگويم؛ ما سلاح اتمى نداريم، سلاح اتمى هم نخواهيم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمريكا و چه رژيم صهيونيستى - براى دفاع از خودمان، در همان سطحى كه دشمن حمله كند، به آنها حمله خواهيم كرد.

اگر دشمن اول حمله کند، شکست خواهد خورد
قرآن كريم به ما نويد داده است: «وَ لَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ يَجِدُونَ وَلِيّاً وَ لاَ نَصِيراً؛ سُنَّه‌ی اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّه‌ی اللَّهِ تَبْدِيلاً» (سوره‌ی فتح، آیات 22 و 23) هيچ‌جا در قرآن نيامده است كه اگر شما شروع به جنگ كرديد، حمله كرديد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ ممكن است پيروز بشويد، ممكن است شكست بخوريد - همچنان كه در جنگهاى صدر اسلام، آنجائى كه مسلمانان حمله كردند، گاهى شكست خوردند، گاهى هم پيروز شدند - اما وعده داده است كه اگر دشمن ابتدا به حمله كرد، آن دشمن قطعاً شكست خواهد خورد. نبايد بگوئيد اين مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّه‌ی اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّه‌ی اللّه تبديلا»؛ اين قانونِ الهى است. ملت ايران عازم است، بانشاط است، در فكر تهاجم و تجاوز نيست؛ اما به هستى خود، به ثروت خود، به هويت خود، به اسلام خود، به جمهورى اسلامىِ خود با تمام وجود دلبسته و علاقه‌مند است.

با مصرف داخلی به کارگر ایرانی کمک می‌کنید
شعار امسال را قرار داديم «توليد ملى»؛ دنباله‌اش توضيح داده شده: «حمايت از كار و سرمايه‌ى ايرانى». يعنى شما وقتى كالاى داخلى را مصرف ميكنيد، به كارگر ايرانى داريد كمك ميكنيد، اشتغال ايجاد ميكنيد، به سرمايه‌ى ايرانى هم داريد كمك ميكنيد، رشد و نمو ايجاد ميكنيد. اين فرهنگ غلطى است - كه متأسفانه در بخشهائى از ما حاكم است - كه مصنوعات خارجى را مصرف كنيم؛ اين به ضرر دنياى ماست، به ضرر پيشرفت ماست، به ضرر آينده‌ى ماست. همه مسئوليت دارند؛ دولت هم مسئوليت دارد، بايد از توليد ملى حمايت كند، توليد ملى را تقويت كند.

دولت همت کند، مجلس همکاری
خوشبختانه «صندوق توسعه‌ى اقتصادى» در سياستها تصويب شد؛ مجلس شوراى اسلامى آن را قانون كرد. امروز يك ذخيره‌ى باارزشى در اختيار مسئولان هست؛ ميتوانند اين را در اختيار توليد ملى بگذارند. بايد كار را تسهيل كنند؛ مجلس هم بايد همكارى كند، دولت هم بايستى همت كند؛ بتوانند به توليد ملى رونق بدهند. مردم هم - چه آن كه داراى سرمايه است، چه آن كه داراى قدرت كار است - بايستى با ايجاد اتقان، همكارى كنند. محصول داخلى را بايد مرغوب، باكيفيت و بادوام توليد كنيم. تا آنجائى كه بتوانيم، بايد قيمت تمام‌شده را ارزان تمام كنيم. اين كار، همكارى همه را ميطلبد. بخشهاى گوناگون دولتى بايد در اين زمينه همكارى كنند - چه بخشهاى پولى و مالى، چه بخشهاى ديگر اقتصادى - مجلس هم بايد همكارى كند، تا بتوانند اين قضيه را در كشور ما تحقق ببخشند.

مارک‌های خارجی تفاخر غلطی است
عمده، مردمند. شما بايد كالاى ايرانى بخواهيد. اين افتخار نيست؛ اين تفاخر غلطى است كه ما ماركهاى خارجى را در پوشاكمان، در وسائل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمره‌مان، در خوراكى‌هامان ترجيح بدهيم به ماركهاى داخلى؛ در حالى كه توليد داخلى در خيلى از موارد بسيار بهتر است. من شنيدم پوشاك داخلى را كه در بعضى از شهرستانها توليد ميشود، ميبرند مارك خارجى ميزنند، برميگردانند! اگر همين جا بفروشند، ممكن است خريدار ايرانى رغبت نكند؛ اما چون مارك فرانسوى دارد، خريدار ايرانى همان لباس را، همان كت و شلوار را، همان دوخت را انتخاب ميكند؛ اين غلط است. توليد داخلى مهم است. ببينيد كارگر ايرانى چه توليد كرده است، سرمايه‌دار ايرانى چه سرمايه‌گذارى كرده است. در زمينه‌ى مصرف، عمده‌ى كار دست مردم است؛ كه اين بخشى از اصلاح الگوى مصرف است كه من دو سال قبل اينجا به ملت ايران عرض كردم، و بخشى از جهاد اقتصادى است كه سال گذشته عرض كردم. توليد ملى مهم است؛ اين را بايد هدف قرار بدهند.

گرایش نباید مایه‌ی اختلاف شود
من يك توصيه هم در زمينه‌ى سياسى بكنم. عزيزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر كشور، امروز ما احتياج داريم به اتحاد و يكپارچگى. بهانه‌هاى اختلاف زياد است. گاهى در يك قضيه‌اى سليقه‌ى يك نفر، دو نفر با هم يكسان نيست؛ اين نبايد بهانه‌ى اختلاف بشود. گاهى در كسى يك گرايشى هست، در ديگرى نيست؛ اين نبايد مايه‌ى اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه‌ى در درون، موجب فشل ميشود. قرآن به ما تعليم ميدهد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم».(2) اگر منازعه كنيم، سر مسائل گوناگون - مسائل سياسى، مسائل اقتصادى، مسائل شخصيتى - دست‌به‌يقه شويم، دشمن ما جرى ميشود. يك مقدار از جرأتى كه دشمن در سالهاى گذشته پيدا كرد، به خاطر اختلافات بود. اميرالمؤمنين (عليه الصّلاه‌ی و السّلام) به ما درس ميدهد؛ ميفرمايد: «ليس من طلب الحقّ فاخطأه كمن طلب الباطل فأصابه». مخالفين دو جورند. يك مخالفى است كه دنبال حق است، او هم دنبال جمهورى اسلامى است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دين و خداست، منتها راه را اشتباه كرده؛ با اين نبايد دشمنى كرد؛ اين فرق دارد با كسى كه در جهت غير نظام اسلامى، با هدف معاندانه‌ى عليه نظام اسلامى حركت ميكند. دلها را به هم نرم كنيد، برخوردها را نسبت به يكديگر مهربانانه‌تر كنيد.

تجسم انقلاب در رعایت قانون است
اين رسانه‌هاى الكترونيكى و اينترنتى متأسفانه موجب شده است كه افراد بى‌محابا عليه يكديگر حرف بزنند، بد بگويند. بايد از طرف مسئولين كشور براى اين هم يك جورى تدبير بشود. ولى عمده اين است كه خود ما مردم، خودمان را مقيد كنيم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقيد كنيم به قانون. حالا اين حرف من بهانه‌اى نشود براى اينكه يك عده‌اى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همه‌ى جوانهاى غيور كشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى كشور را فرزندان خودم ميدانم و پشت سر آنها قرار ميگيرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غيور حمايت ميكنم؛ منتها همه را توصيه ميكنم به اين كه در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار كنند؛ قانون را مراعات كنند. همه بايد قانون را مراعات كنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است.

دولت و مجلس حریم یک‌دیگر را حفظ کنند
مسئولان كشور هم همين جور. هم دولت حريم مجلس را حفظ كند، هم مجلس حريم دولت و رئيس جمهور را حفظ كند؛ با هم باشند، در كنار هم باشند. اين معنايش اين نيست كه همه يك جور فكر كنند؛ معنايش اين است كه اگر دو جور فكر ميكنند، دست‌به‌گريبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با يكديگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با يكديگر، دشمنان را اميدوار ميكند، خوشحال ميكند.

 

عاشورا در کلام رهبر2

عزاداری میدانی برای پیشرفت روحی:

پروردگارا ! این ماه محرم و ایام عزاداری را‚ برای ما میدان پیشرفتی در معارف و عمل اسلامی قرار بده. ۲۰/۴/۷۰

درس از محرم فقط به معنی کشته شدن نیست:

در ایام محرم و صفر‚ ملت عزیز ما‚ باید روح حماسه را‚ روح عاشورایی را‚ روح نترسیدن از دشمن را‚ روح توکل به خدا را‚ روح مجاهدت فداکارانه در راه خدا را‚ در خودشان تقویت کنند‚ و از امام حسین‚ علیه السلام‚ مدد بگیرند. مجالس عزاداری برای این است که دلهای مارا با حسین بن علی‚ علیه السلام‚ و اهداف آن بزرگوار نزدیک  و آشنا کند. یک عده ی کج فهم نگویند که  امام حسین‚ علیه السلام‚ شکست خورد.  یک عده ی کج فهم نگویند که  راه امام حسین‚ علیه السلام‚ معنایش این است که همه ی ملت ایران کشته شوند. کدام انسان نادانی‚ چنین حرفی را ممکن است بزند.‚ یک ملت از حسین بن علی‚ علیه السلام‚ باید درس بگیرد. یعنی از دشمن نترسد‚ به خود متکی باشد‚ به خدای خود توکل کند‚ ۱۰/۴/۷۱

نوحه خوانی و عروج معنوی مردم:

نوحه ی سینه زنی خواندن هم شرایط دارد. باید آن کسانی که اینها را تهیه می کنند‚ می سرایند‚ می خوانند‚ مواظب باشند که درست برطبق معارف اسلامی حرف بزنند‚ تا این سینه زنی‚ این روضه خوانی‚ این نوحه خوانی‚ قدمی باشد در راه عروج مردم به اوج قله ی افکار اسلامی.۲۶/۳/۷۲

بهانه ای برای نوشیدن از چشمه عاشورا:

از همان روزی که موضوع ذکر مصیبت حسین بن علی‚ علیه السلام‚ مطرح شد‚ چشمه ی جوشانی از فیض و معنویت‚ در اذهان معتقدین و محبین اهل بیت‚ علیهم السلام‚ جاری گشت. این چشمه ی جوشان‚ تا امروزهمچنان ادامه و جریان داشته است‚ بعد از این هم خواهد داشت‚ و بهانه ی آن هم‚ یادآوری خاطره ی عاشوراست.۱۷/۳/۷۳

وسیله ای برای ارتباط روحی و قلبی با اهل بیت:

مسلما شرکت در مجالس مذکور‚ ثواب اخروی دارد‚ اما ثواب اخروی مجالس عزا‚ از چه ناحیه و به چه جهت است‚ مسلما مربوط به جهتی است که اگر آن جهت نباشد‚ ثواب هم نیست. بعضی از مردم متوجه این نکته نیستند. همه باید در این مجالس شرکت کنند‚ قدر مجالس عزاداری را بدانند‚ از این مجالس استفاده کنند‚ و روحا و قلبا‚ این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتصال هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی‚ علیه السلام‚ خاندان پیغمبر‚ و روح اسلام و قرآن قرار دهند. این‚ از وظایفی که در این خصوص مربوط به مردم است.

سه ویژگی عزاداری حسین بن علی (ع):

مجالس عزاداری ماه محرم‚ این سه ویژگی‚ باید وجود داشته باشد: ۱٫ عاطفه را نسبت به حسین بن علی و خاندان پیغمبر‚ علیهم صلواه الله‚ بیشتر کند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحکم تر سازد.) چون رابطه ی عاطفی‚ یک رابطه ی بسیار ذی قیمت است.۲٫ نسبت به حادثه ی عاشورا‚ باید دید روشن و واضحی به مستمع بدهد. ۳٫ نسبت به معارف دین‚ هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان – ولو به نحو کمی – کند.

زمانه عجیبی است!

زمانه عجیبی است!
برخی مردمان امام گذشته را عاشقند، نه امام حاضر را!
میدانی چرا؟
امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند…
امام حاضر را، باید فرمان ببرند…
و کوفیان، عاشورا را اینگونه رقم زدند...


 

شهیدان از می توحید مستند / شهیدان سرخوش از جام الستند

نمردند و نمی میرند هرگز / شهیدان زنده ی جاوید هستند . . .

هفته دفاع مقدس گرامی باد

هفته دفاع مقدس

عاشورا در کلام رهبر1

عاشورا ؛ روح انقلاب اسلامی ایران :

در مورد مساله محرم و عاشورا‚ باید بگویم که روح نهضت ما و جهتگیری کلی و پشتوانه پیروزی آن‚ همین توجه به حضرت ابی عبدالله(علیه الصلاتوالسلام) و مسایل مربوط به عاشورا بود. ۱۱/۵/۶۸

الهام امام خمینی از نهضت عاشورا :

در دو فصل‚ امام(ره) مساله نهضت را به مساله عاشورا گره زدند: یکی در فصل اول نهضت -یعنی روزهای محرم سال ۴۲- که تریبون بیان مسایل نهضت‚ حسینیه ها و مجالس روضه خوانی و هیئات سینه زنی و روضه روضه خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری‚ فصل آخر نهضت -یعنی محرم سال ۵۷- بود که امام(ره) اعلام فرمودند:  ماه محرم گرامی و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس برپا کنند . ایشان‚ عنوان این ماه را ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد‚ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت‚ با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین(ع) گره خورد. ۱۱/۵/۶۸

ما بیشتر از گذشتگان، قدر نهضت حسینی را می دانیم:

آنچه که نهضت ما را جهت می داد و امروز هم باید بدهد‚ دقیقا همان چیزی است که حسین بن علی(علیه السلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز‚ برای شهدای خود که در جبهه های گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن‚ به شهادت می رسند‚ با معرفت عزاداری می کنیم. آن شهید و جوانی که یا در جنگ تحمیلی و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده‚ هیچ شبهه یی برای مردم ما وجود ندارد که این شهید‚ شهید راه همین نظام است و برای نگهداشتن و محکم کردن ستونهای همین نظام و انقلاب‚ به شهادت رسیده است.

اگر عاشورا نبود..:

اگر در جامعه ما‚ عشق به امام حسین(ع) و یاد او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود‚ معلوم نبود که نهضت با این فاصله زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد‚ به پیروزی می رسید.

قوی کردن نگاه عاطفی لازمه عزاداری:

امام(ره) با ظرافت‚ آن تصور غلط روشنفکرمآبانه قبل از پیروزی انقلاب را که در برهه یی از زمان رایج بود‚ از بین بردند. ایشان‚ جهتگیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهتگیری عاطفی در قضیه عاشورا پیوند و گره زدند و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این‚ یک کار زاید و تجملاتی و قدیمی و منسوخ در جامعه ما نیست‚ بلکه لازم است و یاد امام حسین و ذکر مصیبت و بیان فضایل آن بزرگوار -چه به صورت روضه خوانی و چه به شکل مراسم عزاداری گوناگون- باید به شکل رایج و معمول و گریه آور و عاطفه برانگیز و تکان دهنده دلها‚ در بین مردم ما باشد و از آنچه که هست‚ قویتر هم بشود. ایشان‚ بارها بر این مطلب تاکید می کردند و عملا هم خودشان وارد می شدند.

اثر محسوس محرم در زندگی ما:

محرم دوران انقلاب‚ بامحرمهای قبل از انقلاب و دوران عمر ما و قبل از ما‚ متفاوت است. این محرمها‚محرمهایی است که در آن‚ معنا و روح و جهتگیری‚ واضح و محسوس است. ما نتایج محرم را در زندگی خود می بینیم. حکومت و حاکمیت واعلای کلمه اسلام و ایجاد امید به برکت اسلام در دل مستضعفان عالم‚ آثار محرم است.

شهدای خودمان الگوترند


پتروس هلندی هرگز به دوچرخه‌ی دریاقلی نمی‌رسد

بهنام بهفر

پسرک نوجوان هلندی روزی داشت از کنار سد نزدیک شهرش عبور می‌کرد، که متوجه سوراخ کوچکی در بدنه‌ی سد شد.

پتروس، تمام عقلش را به کار بست و انگشتش را فرو کرد توی سوراخ دیواره‌ی سد. تا یکی بفهمد و بیاید برای نجات پتروس و بیش‌تر از آن، نجات سد، لابد انگشت پتروس بی‌حس شده بود و دستش کمی گزگز می‌کرد. توی کتاب‌های درسی ما که این داستان را از کودکی ریختند به حلق‌مان، چیزی از حالت پتروس فداکار ننوشته که مثلاً ایستاده بوده یا نشسته، تا ما بفهمیم اوج این فداکاری به خستگی پاهایش هم انجامیده، یا نه؟!

شاید بتوان یکی از دلایل این شناخت طولانی مدت ایرانی‌ها را از پتروس و کارش که در خور تحسین است، قدرشناسی ملت دانست نسبت به کسی که کاری انسانی انجام بدهد.

این میان، گناه مظلومیتی که بر اسطوره‌های ایران زمین می‌رود، به گردن کیست؟ گناه این که از فداکاری حسین فهمیده به اشاره‌ای بسنده کردیم و در خیلی جاها به بهانه‌ی خشن بودن نوع کارش، اسمش را هر طور که توانستیم، حذف کردیم.

این سال‌ها، دیگر به ندرت در تلویزیون یادی از حسین فهمیده می‌شود؛ حتی همان چند انیمیشن ضعیف و سطحی هم دیگر پخش نمی‌شوند؛ چه برسد به این‌که بخواهد کاری در این باره تولید شود.

کوتاهی در قبال کاری که علی عرب انجام داد، نابخشودنی است. علی، دانش آموز کرمانی که در شب عملیات کربلای یک کوله‌ی خرج آرپی‌جی‌اش مورد اصابت قرار گرفت و بدنش با شعله‌های آتشی به مراتب سوزان‌تر و پرسرعت‌تر از اشتعال بنزین، شروع به سوختن کرد. او حتی یک آخ هم نگفت، تا نکند دشمن که در نزدیکی‌شان قرار داشت، متوجه شود و عملیات لو برود. آن شب علی چهار ساعت سوخت و دم بر نیاورد. درحالی‌که ما، توی کتاب‌های درسی‌مان، عزای یک دست لباس دهقان فداکار و دو ساعت سرمایی را که تحمل کرده گرفته‌ایم.

به این‌ها، یک چوب دستی سوخته و مقدار کمی نفت چراغ هم که اضافه کنیم، چه قدر از بدن سوخته‌ی علی جبران می‌شود.

حالا تازه یادمان آمده که اگر آبادان سقوط نکرد و جنایت بعثی‌ها در آن‌جا هم مثل خرم‌شهر تکرار نشد، به خاطر شجاعت مردی ساده به نام دریاقلی سورانی بود که مرگ را به جان خرید، خودش را به دل خطر زد و خبر نزدیک شدن عراقی‌ها را به مسئولین داد، تا آبادان هیچ گاه در محاصره‌ی کامل نیفتد و بعثی‌ها خواب تصرف آبادان را به گور ببرند.

این که مردم ما پتروس را خیلی بیش‌تر از علی عرب و حسین فهمیده و دریاقلی می‌شناسند، دلیلش کوتاهی سیستمی است که آن‌ها را معرفی نکرده؛ چرا که توی دل مردم این مملکت، شجاعت ستودنی است و قابل تقدیر.

بی شک اگر این اسطوره‌های شحاعت و فداکاری زودتر و به بهترین وجه به جوانان ما معرفی می‌شدند، حالا دیگر پیدا کردن سرنخ‌هایی از روحیه‌ی جهادی در بین جوانان، کار سختی نمی‌نمود. چرا که عقل سلیم، به خوبی عظمت گذشتن از جان را درک می‌کند و به حق شهادت می‌دهد بی حسی انگشت پتروس و سوختن پیراهن دهقان فداکار، در برابر این عظمت، ذره‌ای بیش نیستند.

راستی، حالا که کوکب خانم از کتاب‌های درسی‌مان رفت، یکی بگوید کوکب خانم که به عنوان نماد زن ایرانی در کتاب‌هایمان بود و ما خواندیمش و تمجیدش کردیم، چه کار مهمی کرد؟ جز این که شیر و ماست و تخم مرغ‌هایش را به مهمان‌هایش داد!

حال آن‌که در همسایگی خانه‌های هر کدام از ما، هستند مادرانی که پسران‌شان را دادند، تا کوکب خانم و مهمان‌هایش آرام سر بر بالین بگذارند.

خواص و عوام1

اما بعضى از خواص كه ادعا ميكنند گاهى اشتباه مى‌كنند -1368/06/04

سخنرانى در مراسم بيعت امام جمعه ونماينده‏ى ولىّ‏فقيه و قشرهاى مختلف مردم سمنان، ائمه‏ى جمعه و قشرهاى مختلف مردم كرج، شيروان، قوچان، كازرون و جمعى از بسيجيان نيشابورمطلبى كه همه‌ى…
سخنرانى در ديدار با اقشار مختلف مردم آباده، شال و تاكستان، هرسين و صحنه، بويين‏زهرا، سلماس، كنگان، چالوس، گرمسار، بيدگل و آران كاشانمطلبى كه همه‌ى ما بايد به آن توجه…
بيانات در ديدار با اعضاى «گروه اجتماعى» صداى جمهورى اسلامى ايران‏سراغ موضوعهايى برويد كه واقعاً از متن زندگى مردم برمى‌خيزد.ما نبايد دچار عوام‌زدگى بشويم. ببينيد، عشق به عوام - يعنى…
بيانات در ديدار با اعضاى «گروه ويژه» و «گروه معارف اسلامى» صداى جمهورى اسلامى ايران‏شما به سطح معارف اسلامى كنونى كشور نگاه كنيد؛ راديو بايد آن عاليترين و بهترين سطح…
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار سپاه پاسداران ونيروى انتظامى، به مناسبت سوم شعبان‏حسين‌بن‌على عليه‌السّلام، كارى كرد كه در همه‌ى دورانهاى حكومت طواغيت، كسانى پيدا شدند و با اين‌كه از…
بیانات در دیدار فرماندهان لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) / عوام و خواصيكى از نكات برجسته در فرهنگ اسلامى، كه مصداقهاى بارزش، بيشتر در تاريخ صدر اسلام و كمتر در…
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار با نمايندگان پنجمين دوره مجلس شوراى اسلامىمجلس پنجم در شرايطى تشكيل شد كه دشمنان اين ملت و اين كشور، با تنگ كردن دايره‌ى…
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با خانواده‏هاى سرداران شهيد استان تهران‏اگر مى‌خواهيد خدا را از خودتان راضى كنيد و وجودتان در راه خدا مفيد واقع شود و مقاصد و…
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامى در سالروز ميلاد خجسته پيامبر اكرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)اين منطقه‌ى سوق‌الجيشى و سرزمينهاى بابركتى كه در…
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار رئيس جمهور و هيأت وزيران به مناسبت آغاز هفته دولت‏در زمينه كارها بايد اساس را مردم قرار داد. اين، حرف كلّى است. همه اين…

«سنگ...سنگ...تاپیروزی...»

...من سنگ را می شناسم...من سنگ را دوست دارم...اصلا ًمن و سنگ را رفاقتی دیرینه است...برخی سنگ را خشن می دانند...عده ای آن را بی روح می شمارند...اما سنگ بهترین دوست من است...

من سنگ را از زمانی می شناسم كه هنوز در عالم شما نبودم!...آن زمانی كه مادرم- در حالیكه مرا در شكم داشت- با سنگ دوستی می ورزید...

پس از آن سنگ هم بازی من بود...همه اسباب بازی من سنگ بود و تنها سنگ دوست من بود... سپس بزرگتر شدم...ودر مدرسه،علم سنگ آموختم: «بابا آب ندارد...بابا نان ندارد...بابا سنگ دارد...بابا سنگ داد...»

آری...من بابایم را دوست دارم...اما چون نیست، یادگارش یعنی سنگ را به رفاقت برگزیده ام... هر روز كیفم پر از سنگ است كه به مدرسه ی جهاد میروم وخالی است از همه چیز، جز كینه وقتی كه بر میگردم...سنگ همه خشم من است در عین حال كه همه محبت من است...سنگ پیام آور كینه من است...

چه زیباست آن زمان كه دست یاری سنگ را می فشارم، زمانی كه همه دوست نمایان از ترس، دست خود را می كشند... آری،آنان كه صبح و شب دم ازمن و یاری من می زنند، هرگاه دست گرم محبت به سویشان دراز می كنم، پس می زنند، اما سنگ، دستان مرا با تمام وجود در آغوش می كشد و خویشتن را فدای فریاد من میكند...

كاش همه مردم دنیا قلبی مثل سنگ داشتند... اصلا ً كاش قلب داشتند تا میگفتم سنگدلند... كاش سنگدل بودند... آخر سنگ خیلی مهربان است...

 میدانی، هر وقت قلبم می گیرد از اسارت، سنگی در آغوش دستان می گیرم...سنگ با صبر و حوصله ی تمام درد دلم را میشنود... و سپس پیغام خشم مرا بسوی ملعونترین مردمان پرتاب می كند...

اگر بدانی آن زمان كه برای بوسیدن گونه ی برادرم لبم خونی می شود، نجوای با سنگ چه لذتی دارد...اگر بدانی آنگاه كه دیوار خانه ی خرابمان راموجوداتی به نام تانك و گلوله بر سرمان می ریزند، پرتاب سنگ چه غوغایی می كند... اگر بدانی وقتی خواهر شش ماهه ام بر سینه ی مادرم چون ماهی دور از آب افتاده ای پرپر می زند، سنگسار كردن قاتلان چه قصاص نیكویی است... اگر بدانی آن زمان كه كاسه ی چشمانم چون كاسه صبرم از غربت لبریز می شود و قطره ای خشم بیرون می ریزد، سنگستان چه جای خوش آب و هوایی است... اگر بدانی...

 آری...سنگ... چه مهربانی ای سنگ و چه دوست داشتنی...ای همدم تنهایی من، وصیت می كنم اگر گلوله ای جای تو را در قلبم اشغال كرد، تورا بر مزارم بگذارند تا از تو جدا نمانم...آخر من نمك صفای تو را خورده ام و نمكدان شكستن به دور از مروت است...

آهای ترسوهای دنیا... منم... همان كه می گویید تروریست است... من عادت كرده ام كه با سنگ شجاعت شما را ترور كنم... آری... من تا خون در بدن دارم سنگ را بر زمین نمی گذارم... و فریاد می زنم:

«سنگ...سنگ...تاپیروزی...»

فلسطین پاره تن اسلام است

اين كجا و آن كجا

گریه های نیمه شب از خوف خدا کجا و خنده های بی خیالی و مستانه امروزی کجا !

بدن سوراخ سوراخ شده شهیدان کجا و بدن خالکوبی شده و... کجا !

 فریاد یا حسین(ع) کجا و نعره مستانه از شب نشینی ها کجا !

تکه تکه شدن بدن شهید به وسیله خمپاره کجا و از پا در آمده توسط هوی و هوس کجا !

 سوز عطش توپ و تانک کجا و گرما و شعله سیگار و دخانیات و... کجا !

 لباس خاکی و بی ریای بسیج کجا و لباس هوی متال و رپ کجا !

 سوز و سرما و برف کردستان کجا و سوز و سرمای زمستان در کوچه ها از بی خانمانی کجا !

  موج جبهه کجا و مستی شراب و الکل ....کجا !

 تلفات سه هزار مجروح عملیات والفجر 1 کجا و مبتلا شدن چندین هزار نفر به ایدز و....کجا !

 احیا گرفتن و شب زنده داری کجا و شب گردی و الواتی و تا صبح پای فیلم مبتذل و....کجا !

 اسارت چندین ساله اسرای جنگ کجا و اسارت صد ساله و دربند هوی و هوس بودن کجا !


   



 مجنون کجا و خانه جنون کجا !

       شهید کجا و پلید کجا !    

       

   نماز بی ریا کجا و فریاد بی صدا کجا !

مــیـانـمــــار، نـســـل کـشـــی مـســلــمــانـان در ســکـــوتــــ

وَإِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِی الأَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَیُهلِکَ الحَرثَ وَالنَّسلَ ۗ وَاللَّهُ لا یُحِبُّ الفَسادَ.

سوره مبارکه البقرة آیه ۲۰۵ 

 نشانه آن، این است 

که هنگامی که روی برمی‌گردانند (و از نزد تو خارج می‌شوند)،

 در راه فساد در زمین، کوشش می‌کنند و زراعتها و چهارپایان را نابود می‌سازند؛

(با اینکه می‌دانند) خدا فساد را دوست نمی‌دارد



میانمار ،

 تا به حال این کلمه را شنیده بودید ....

 میانمار یا کشتارگاه مسلمانان ؟؟!! .... 

که ارزش خبری آنها از نقل و انتقالات لیگ برتر بسیار بسیار پایین تر است ...

 خبر نسل کشی مسلمانان در کشور میانمار به فجیع ترین وضع ممکن

انگار قرار نیست کسی چشمش را روی جنایات هولناک میانمار باز کند



تقدیم به آستان کبریای صاحب الزمان(عج) :


کاش میدانستیم که با هر روز نیامدنت چه بلایی که بر سرمان نمی آید!

نگران اثرات امواج مخرب پارازیت بر روی شبک های ماهواره ای هستیم

اما نگران روح پوسیده مان که سال هاست از پشت ابر آفتاب گرفته نیستیم.

 خدایا من دلم ویتامین D خالص می خواهد.

 آقا فقط بیا … فقط بیا

 
تأسف می خورم برای خودم .... 

کسی از خودش نپرسید که نسل کشی بی صدای مسلمانان در میانمار برای چیست. ... ؟

امروز ; چرخ بودا از خون کودکان میانمار می چرخد ..

خدایا ! موعودت را راهی کن ..




 
درد نوشت ... بغض نوشت ... دل نوشت ..

خفه ام کرده است این بغض


 خدایا به دنیای کهنه و پوسیده ی ما

که هر گوشه ای ازآن را می بینی کپک زده ... رحم کن. .

دلم از آنچه در میانمار می گذرد خون است.

 میانمار! چشمهایت بارانی ست

 دنیا کاروان سراست

شهادت به تو هم رسید ...

الـلـهــــم احـفـظــ قــــاعــــدنـا امام الـخـــامـنـــــہ ای

امام علی ( علیه السلام ) :

هرکس که به وقت یاری رهبرش

در خواب باشد

زیر لگد دشمنش بیدار میشود .


غررالحکم ص422

 


یــار نــوشـــتـــــ :

علامه آيت‌الله حسن‌زاده آملي درجايي فرموده‌اند:

گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ايشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است.

اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا مي‌كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان،

علامه طباطبايي درباره علامه حسن‌زاده فرموده‌اند:

حسن‌زاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج).


علامه حسن زاده آملی جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند.

حضرت آقا ناراحت شده و می‌فرمایند:

این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند:

اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی کردم.

جبهه دل

رفتم دیدنش ... قطع نخاع

خیلی سنش کم بود ... حدود 48 سالش بود ..


بهش گفتم شما سختت نیس اینطوری ...

گفت : نه ... خدا با منه


گفتم چند سالتون بود رفتید؟؟

گفت 13 .. 14


گفتم اگه جنگ شه تو همین سن ( اگه سالم بودید ) میدونستید قطع نخاع میشید میرفتید جنگ !؟

محکم نگاهم کرد _ به اندازه صلابت هزاران مرد ایستاده_  بهم گفت

" اگه هزار بار به اندازه هزار سال تو این شرایط باشم و دوباره جنگ بشه

◄◄   عین هزار بارشو میرم جبهه "


نمیدونم چـــقدر به خدا نزدیک بود

ولی من فهمیدم خیلی ازش دورم


و تو چه میدانی 30 سال از جوونی روی تخت بودن ..


قطع نخاعی یعنی چی!


( حسنا رحیمی )


http://www.etedaal.ir/pooyasoftpublisher/storage/Images/20110928155734gb-23356_442.jpg

بغض نوشت :

گرچه از دست وپا فتادستم   ...   عهد و پیمان خویش نشکستم

گرچه عضوی نمانده دربدنم      ...   عضوی از عاشقانتان هستم

حسرتی هست دردلم که چرا   ...       به شهیدان حق نپیو ستم

گرچه رنجور وخسته ام اما     ...    تا نفس هست با شما هستم

توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به معتكفین

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif برنامه‌های جمعی اعتكاف با خلوت هر كدام از معتكفين منافات پيدا نكند

من همين‏جا به مسئولين مربوط - در اين امور اعتكافها - يك سفارشى بكنم: اگرچه كه اجتماع هزاران نفر در جاهاى مختلف يك فرصت خوبى است و شنيده‏ايم بعضى از مسئولين مساجد، در اين فرصتها برنامه‏هاى جمعى‏اى ميگذارند كه مثلاً افراد، بيشتر استفاده بكنند؛ لكن من ميخواهم عرض بكنم اين برنامه‏هاى جنبى مراكز اعتكاف، جورى نباشد كه با خلوت هر كدام از معتكفين منافات پيدا كند.

اين اعتكافى كه جوانها انجام ميدهند، در واقع دارند با خدا خلوت ميكنند. اعتكاف بيشتر يك كار فردى است؛ ايجاد يك ارتباط با خداست. جورى نشود كه برنامه‏هاى جمعى اين مراكز اعتكاف، حال خلوت و حال ارتباط فردى و قلبى با خدا را در افراد ضعيف بكند يا بگيرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند اين جوانها قرآن بخوانند، نهج‏البلاغه بخوانند، صحيفه‏ى سجاديّه بخوانند.

بخصوص من در اين ايام اعتكاف، صحيفه‏ى سجاديه را توصيه ميكنم. اين صحيفه‏ى سجاديه واقعاً كتاب معجزنشانى است. خوشبختانه حالا ترجمه هم شده و ترجمه‏هائى هست. سال گذشته ترجمه‏ى خوبى از صحيفه‏ى سجاديه را به من دادند و آن را ديدم؛ ترجمه‏ى بسيار خوبى است. از اين معارف موجود در دعاهاى حضرت على‏بن‏حسين (سلام اللَّه عليه) در صحيفه‏ى سجاديه، استفاده كنند؛ بخوانند؛ تأمل كنند.

اينها فقط دعا نيست؛ درس است؛ اين كلمات امام سجاد - و همه‏ى ادعيه‏اى كه از ائمه (عليهم‏السّلام) مأثور است و بدست ما رسيده است - پر است از معارف.

پس ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در اين راه، ماه تشبه به اميرالمؤمنين است. با خدا ارتباطمان را قوى كنيم تا در ميدانهاى زندگى بتوانيم با اراده‏ى محكم، با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر ميدانى بشويم.
ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت ميلاد حضرت على (عليه‌‏السّلام) 26/4/1387


http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اعتكاف، نشانه‌ی جهت‌گیری صحیح ماست
در ايام اعتكاف در ماه مبارك رجب، در بسيارى از مساجد سراسر كشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنين مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گريه و اشك و آه، مسجد را وداع گفتند و بيرون آمدند، تا براى سال آينده آماده شوند. عزيزان من! اين براى يك جامعه، علامت خوبى است. «الّذينَ إنْ مَكّنّا هُمْ فِى‌الأرْضِ أقامُوا الصّلوةَ» علامت يك حكومت الهى، علامت يك حركت صحيح و داراى جهت‌گيرى صحيح است. اين را جدّى بگيريد و تقويت كنيد.
ديدار با طلاب و مردم قم به مناسبت 19 دى ماه 19/10/1375

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif بهترين جوانان، آن‌هایی هستند كه صاحب فكر و با انديشه باشند
همين دانشگاه تهران ما، همين مسجد دانشگاه، شاهد عبادت و راز و نياز و نماز جماعت و اعتكاف و روزه‌دارىِ برجسته‌ترين جوانان اين مملكت است. بهترين جوانان هر كشور، جوانانى هستند كه صاحب فكر و با انديشه باشند. قاعدتاً و غالباً در ميان دانشجويان، اين‌طور كسانى به صورت وافر پيدا مى‌شوند؛ البته در بين غير دانشجويان هم اين‌طور جوانان خوب هستند، ولى در زمان قديم -زمان ما كه جوان بوديم- در ميان دانشجويان، در دانشگاه تهران و بعضى دانشگاه‌هاى ديگر و در همه‌ى ايران، شايد هزار نفر اعتكاف نمى‌كردند. در قم كه مركز دين و عبادت بود، شايد چند صد نفر طلبه اعتكاف مى‌كردند. معمول نبود؛ مردم دور بودند.
 خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 12/10/1376

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif رجب، ماه ماه خودسازی است
رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشيدن به جان است؛ ماه توسل، خشوع، ذكر، توبه، خودسازى و پرداختن به زنگارهاى دل و زدودن سياهى‌ها و تلخى‌ها از جان است. دعاى ماه رجب، اعتكاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه وسيله‌اى است براى اين ‌كه ما بتوانيم دل و جان خود را صفا و طراوتى ببخشيم؛ سياهى‌ها، تاريكى‌ها و گرفتارى‌ها را از خود دور كنيم و خودمان را روشن سازيم. اين فرصت بزرگى است براى ما؛ به‌خصوص براى كسانى كه توفيق پيدا مى‌كنند در اين ايام اعتكاف كنند.
 خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/5/1384

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اعتكاف يكى از رويش‌هاى انقلابى است
خوشا به حالتان معتكفين عزيز. پديده‌ى اعتكاف يكى از رويش‌هاى انقلابى است. ما اول انقلاب اين چيزها را نداشتيم. اعتكاف هميشه بود. زمان جوانى ما وقتى ايام ماه رجب فرا مى‌رسيد، در مسجد امام قم -آن‌هم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتكاف نديده بودم-، شايد پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه اعتكاف مى‌كردند. اين پديده‌ى عمومى؛ اين ‌كه ده‌ها هزار نفر در مراسم اعتكاف شركت كنند، آن هم اغلب جوان، جزو رويش‌هاى انقلاب است. من يك وقت عرض كردم كه انقلاب ما ريزش دارد، اما رويش هم دارد؛ رويش‌ها بر ريزش‌ها غلبه دارند. پس خوشا به حالتان معتكفين عزيز.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/5/1384

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif توصیه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای به معتكفین
توصيه‌ى من اين است كه در اين سه روزى كه شما در مسجد هستيد، تمرين مراقبت از خود بكنيد. حرف كه مى‌زنيد، غذا كه مى‌خوريد، معاشرت كه مى‌كنيد، كتاب كه مى‌خوانيد، فكر كه مى‌كنيد، نقشه كه براى آينده مى‌كشيد، در همه‌ى اين چيزها مراقب باشيد رضاى الهى و خواست الهى را بر هواى نفستان مقدم بداريد؛ تسليم هواى نفس نشويد. تمرين اين چيزها در اين سه روز مى‌تواند درسى باشد براى خود آن عزيزان و براى ماها كه اين‌جا نشسته‌ايم و با غبطه نگاه مى‌كنيم به حال جوانان عزيزمان كه در حال اعتكاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم ياد بدهيد.
خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/5/1384

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اين حركت در دنيا نظير ندارد
هيچ وقت در اين كشور در طول سال‌هاى گذشته، از دوران جوانى و نوجوانى ما به ياد نداريم كه در ماه رمضان، در مساجد كشور يا در مسجد گوهرشاد مشهد، مردم بيايند اعتكاف بكنند. در ايام‌البيض سه روزِ متعارف ماه رجب يا ماه شعبان، ما تعداد معدودى در قم ديده بوديم كه اعتكاف مى‌كردند؛ آن هم غالباً طلبه‌ها. در غير آن معمول نبود. امروز در ايام اعتكاف، دانشگاه‌ها و مساجد و سرتاسر كشور و مساجد جامع، مملو از معتكفين است؛ علاوه‌ى بر آن، در دهه‌ى آخر ماه رمضان، جمعيت عظيمى مشغول اعتكاف بودند. چه كسانى؟ پيرمردها؟ پيرزن‌ها؟ نه، همين جوان‌ها، جوان‌ترين‌ها. اين ديگر در دنيا نظير ندارد. اين نسل جوان امروز ماست. امروز گرايش به دين و ارزش‌هاى انقلابى، وجه غالب جامعه است.
ديدار با مردم گرمسار 21/8/1385

سخنراني در حرم امام

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا و حبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين و صحبه المنتجبين المصطفين و من تبعهم باحسان الى يوم الدّين. و صلّ على بقيّةاللّه فى الأرضين الّذى يملأ اللّه به الأرض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا.

قال اللّه الحكيم فى كتابه: بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم. و توكّل على العزيز الرّحيم.  الّذى يريك حين تقوم. و تقلّبك فى السّاجدين. انّه هو السّميع العليم.(1)

 خداوند را سپاسگزاريم كه فرصتى ديگر به ما عنايت كرد تا در كنار مرقد امام و پيشوا و رهبر و مرشد بزرگ اين ملت، يك بار ديگر گرد هم جمع شويم، براى تجديد عهد و تجديد بيعت با اين امام بزرگوار، و بازخوانى سيره و درسهاى امام - كه درسهاى انقلاب است - و براى روشن كردن راه آينده‌مان و تصحيح مسيرمان.

 اين روزها مصادف است با عيد مبارك ولادت امير مؤمنان (سلام اللّه عليه) كه پدر امت بود. مردم ما روز سيزدهم رجب را «روز پدر» ناميده‌اند. امام بزرگوار ما در حق اين ملت و در حق اين كشور پدرى كرد. پدر امت، يعنى مظهر مهربانى و رحمت و مظهر اقتدار و صلابت و شخصيت؛ استحكام شخصيت پدرانه، در كنار محبت و مهربانىِ پدرانه. علاوه‌ى بر اينها، امام پدر جنبش اسلامىِ امروز در دنياى اسلام است. يكى از خطوط اصلى در سيره‌ى امام و منش امام كه امروز به آن ميپردازيم و درباره‌ى آن قدرى بحث ميكنيم، دميدن روح عزت ملى در كالبد كشور است. بحث درباره‌ى اين حركت عظيم امام كه عزت ملى را در كشور ما و ملت ما زنده كرد، يك بحث متكى به واقعيات جامعه است؛ يك بحث صرفاً ذهنى نيست. عزت يعنى چه؟ عزت به معناى ساخت مستحكم درونى يك فرد يا يك جامعه است كه او را در مقابله‌ى با دشمن، در مقابله‌ى با موانع، داراى اقتدار ميكند و بر چالشها غلبه ميبخشد.

 در ابتدا يك بحث قرآنىِ كوتاهى را عرض كنم. در منطق قرآن، عزت واقعى و كامل متعلق به خداوند و متعلق به هر كسى است كه در جبهه‌ى خدائى قرار ميگيرد. در مصاف بين حق و باطل، بين جبهه‌ى خدا و جبهه‌ى شيطان، عزت متعلق به كسانى است كه در جبهه‌ى خدائى قرار ميگيرند. اين، منطق قرآن است. در سوره‌ى فاطر ميفرمايد: «من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعا».(2) در سوره‌ى منافقون ميفرمايد: «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين و ليكنّ المنافقين لايعلمون»؛(3) عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پيامبر و به مؤمنين است؛ اگرچه منافقان و كافردلان اين را درك نميكنند؛ نميفهمند كه عزت كجاست، مركز عزت واقعى كجاست. در سوره‌ى نساء، درباره‌ى كسانى كه خود را متصل به مراكز قدرتهاى شيطانى ميكنند، براى اينكه حيثيتى به دست بياورند، قدرتى به دست بياورند، ميفرمايد: «أ يبتغون عندهم العزّة فانّ العزّة للّه جميعا»؛(4) آيا دنبال عزتند اين كسانى كه به رقباى خدا، به دشمنان خدا، به قدرتهاى مادى پناه ميبرند؟ عزت در نزد خداست. در سوره‌ى مباركه‌ى شعراء، گزارشى از مجموعه‌ى چالشهاى پيامبران بزرگ را مطرح ميفرمايد - درباره‌ى حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت شعيب، حضرت موسى - مفصل درباره‌ى چالشهاى اين پيامبران بزرگ بحث ميكند و گزارش الهى و وحى را به گوش مردم ميرساند. در هر مقطعى كه ميخواهد غلبه‌ى جبهه‌ى نبوت را بر جبهه‌ى كفر بيان بفرمايد، ميفرمايد: «انّ فى ذلك لاية و ما كان اكثرهم مؤمنين. و انّ ربّك لهو العزيز الرّحيم»؛(5) يعنى با اينكه طرف مقابل اكثريت داشتند، قدرت دست آنها بود، پول دست آنها بود، سلاح دست آنها بود، اما جبهه‌ى توحيد بر آنها پيروز شد؛ در اين يك آيتى است از آيات الهى، و خداى تو عزيز و رحيم است. بعد از آنكه قرآن اين گزارش را در طول سوره‌ى مباركه‌ى شعراء هى تكرار ميكند، تكرار ميكند، در آخر سوره خطاب به پيغمبر ميفرمايد: «و توكّل على العزيز الرّحيم»؛ به اين خداى عزيز و رحيم كه تضمين كننده‌ى غلبه‌ى حق بر باطل است، توكل و تكيه كن. «الّذى يريك حين تقوم. و تقلّبك فى السّاجدين»؛ او ناظر به حال توست؛ در حال قيام، در حال سجده، در حال عبادت، در حال حركت، در حال تلاش؛ او حاضر و ناظر است، تو را مى‌بيند؛ «انّه هو السّميع العليم». پس در منطق قرآن، عزت را بايد از خداوند طلب كرد.

 وقتى كه عزت شامل حال يك انسان، يك فرد يا يك جامعه ميشود، مثل يك حصار عمل ميكند، مثل يك باروى مستحكم عمل ميكند؛ نفوذ در او، محاصره‌ى او، نابود كردن او براى دشمنان دشوار ميشود؛ انسان را از نفوذ و غلبه‌ى دشمن محفوظ نگه ميدارد. آن وقت هرچه اين عزت را در لايه‌هاى عميق‌تر وجود فرد و جامعه مشاهده كنيم، تأثيرات اين نفوذناپذيرى بيشتر ميشود؛ كار به جائى ميرسد كه همچنان كه انسان از نفوذ و غلبه‌ى دشمن سياسى و دشمن اقتصادى محفوظ ميماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلى، يعنى شيطان هم محفوظ باقى ميماند. آن كسانى كه عزت ظاهرى دارند، اين عزت در دل آنها، در درون آنها، در لايه‌هاى عميق وجود آنها نيست؛ لذا در مقابل شيطان بى‌دفاعند، نفوذپذيرند.

 معروف است كه ميگويند اسكندر مقدونى در يك راهى ميگذشت، مردم به او كرنش ميكردند. يك مرد پارساى مؤمنى در يك گوشه‌اى نشسته بود، كرنش نكرد، احترام نكرد، بلند نشد. اسكندر تعجب كرد، گفت: او را بياوريد. او را آوردند. گفت: تو چرا در مقابل من كرنش نكردى؟ گفت: زيرا تو غلامِ غلامان منى؛ چرا در مقابل تو كرنش كنم؟ گفت: چطور؟ گفت: زيرا تو غلام شهوت و غضب خود هستى، و شهوت و غضب غلامان منند، در اختيار منند، من بر آنها غالبم.

 بنابراين اگر عزت نفس در درون لايه‌هاى عميق وجود انسان نفوذ كرد، آن وقت شيطان بر انسان اثر نميگذارد؛ هوى‌هاى نفس در انسان اثر نميگذارد؛ شهوت و غضب، انسان را بازيچه‌ى خود قرار نميدهد.

 ما امام را اينجور شناختيم. امام در طول حيات، چه در حوزه‌ى علم و تدريس، چه در دوران مبارزه‌ى دشوار، و چه در حوزه‌ى مديريت و حاكميت - آن وقتى كه در رأس كشور قرار گرفت و مديريت جامعه را در قبضه گرفت - در همه‌ى اينها مصداق «و توكّل على العزيز الرّحيم» بود. براى همين بود كه كارهاى بزرگى كه همه ميگفتند نشدنى است، با طلوع امام، اين كارها شدنى شد؛ همه‌ى سدهائى كه گفته ميشد شكستنى نيست، با حضور امام، اين سدها شكستنى شد. او علاوه بر اينكه خود، مظهر عزت نفس و اقتدار معنوى بود، روح عزت را در ملت هم زنده كرد. اين، كار بزرگ امام بزرگوار بود؛ كه من دوباره برميگردم، درباره‌ى اين نكته توضيح خواهم داد. ملت ما با احساس عزتى كه از درسهاى انقلاب و امام آموخت، توانست خود را كشف كند. ملت، خود را كشف كرد، توانائى‌هاى خود را كشف كرد؛ و چنين شد كه ما در اين چند دهه، بسيارى از تحقق وعده‌هاى الهى را با چشم خود ديديم؛ چيزهائى را كه در تاريخ ميخوانديم، در كتابها ميديدم، در مقابل چشمِ خودمان مشاهده كرديم؛ غلبه‌ى مستضعفين را بر مستكبرين، بى‌بنيادى قصرهاى بظاهر باشكوه مستكبران و بسيارى از حوادث ديگر را در اين سالها ديديم.

 من ميخواهم بر روى اين مسئله‌ى «عزت ملى» تكيه كنم تا به يك نقطه‌ى مورد نظر برسم. امروز روز بزرگى است؛ سالگرد رحلت بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران است. امروز ياد امام بزرگوارمان از هميشه زنده‌تر است. ميراث بابركت او امروز در اين كشور و در دنياى اسلام در مقابل چشم همگان است. روى برخى از ابعاد وجودى اين حركت تكيه كنيم.

 عزت ملى. ما ايرانى‌ها در طول تاريخ طولانى خودمان دورانهاى متفاوتى را گذرانده‌ايم؛ عزت هم داشتيم، ذلت هم داشتيم؛ اما در اين دوران طولانىِ دويست ساله‌ى منتهى به انقلاب، ما يك دوران سختِ تاريكِ ذلت را گذرانديم. خيلى‌ها از تاريخ بى‌خبرند، و خيلى‌ها تاريخ را سرسرى نگاه ميكنند. بايد در تاريخ تعمق كرد، از تاريخ درس گرفت. ما در اين دويست سال، يك دوران تاريكِ ذلت را از سر گذرانديم. نشانه‌هاى اين ذلت، زياد است. ما در تمام اين دوران، در حوزه‌ى سياست، يك ملت منزوى بوديم؛ در فعل و انفعالات منطقه‌ى خودمان - چه برسد به فعل و انفعالات جهان - هيچ تأثيرى نداشتيم. در اين دوران دويست ساله، استعمار به وجود آمد. دولتهاى مستعمر از اقصى‌ نقاط عالم به منطقه‌ى ما آمدند؛ كشورهائى را گرفتند، ملتهائى را اسير كردند، منابع ثروت ملتها را غارت كردند. در اين دويست سال، دولت ايران و ملت ايران، بى‌خبر و غافل، به حوادث نگاه ميكردند؛ حتّى شايد از حوادث مطلع هم نميشدند، چه برسد به اينكه بخواهند در آن حوادث دخالت كنند و تأثير بگذارند. در حوزه‌ى اقتصاد، وضع ما روزبه‌روز به طرف انحطاطِ بيشتر حركت ميكرد. در حوزه‌ى علم و فناورى، بكلى عقب‌مانده بوديم؛ هيچ دستاورد علمى‌اى كه قابل توجه و قابل عرضه باشد، در مقابله‌ى با حركت عظيم علمى در دنيا نداشتيم. در سياست داخلى خودمان، دستخوش سياستهاى بيگانگان بوديم. استعمارگرها، قدرتهاى مسلط دنيا، بر روى حكومتهاى ما اثر ميگذاشتند؛ آنها را به اين طرف و آن طرف ميكشاندند، به آنها تحميل ميكردند، از آنها كار ميكشيدند؛ و دولتهاى ما، پادشاهان ما، قدرتهاى مسلط ما، هيچ عكس‌العمل شايسته‌ى انسانىِ افتخارآميزى از خودشان نشان نميدادند. حتّى در زمينه‌ى حفظ تماميت ارضى كشور، حفظ حاكميت دولتها، ضعف خجالت‌آورى را در اين دورانِ دويست ساله مشاهده و تجربه كرديم. در همين دورانِ دويست ساله است كه معاهده‌ى ذلتبار تركمانچاى و قبل از آن، معاهده‌ى گلستان اتفاق افتاد؛ هفده شهر قفقاز را از ايران جدا كردند. در همين دورانِ دويست ساله بود كه آمدند بوشهر ما را اشغال كردند، بدون كمترين مقاومتى از سوى دولت و دولتى‌ها. در همين دوران بود كه يك دولت بيگانه آمد در قزوين اردوى نظامى زد و دولت مركزى تهران را تهديد كرد كه بايد فلان كار را بكنيد، فلان اقدام را بكنيد، فلان كس را بيرون كنيد، والّا به تهران حمله ميكنند. يعنى تا قزوين جلو آمدند، تهران را تهديد كردند، دولت مركزى در تهران به خود ميلرزيدند. اگر شخصيتهاى نادرى در اين ميان نبودند، قطعاً تسليم اولتيماتوم آن دولت بيگانه ميشدند. در همين دوران بود كه دولت انگليس آمد حكومت پهلوى‌ها را در ايران به وجود آورد؛ رضاخان را انتخاب كردند، از يك مركز فرودستى او را بالا كشيدند، به سلطنت كشور رساندند و سلطنت او را در كشور به صورت يك قانون درآوردند و همه‌ى امور را به دست او دادند و او هم در مشت خودشان و در اختيار خودشان بود. در همين دوران بود كه قرارداد ننگين 1299 - 1919 ميلادى - اتفاق افتاد؛ كه بر طبق اين قرارداد، اقتصاد كشور به دست بيگانه مى‌افتاد و سياست كشور و اقتصاد كشور يكباره در اختيار دشمنان ايران قرار ميگرفت. در همين دوران بود كه رئيس سه كشور - كه متحدين جنگ بودند - به تهران آمدند و بدون اينكه از دولت اجازه بگيرند، بدون اينكه به دولت مركزى كمترين اعتنائى بكنند، در اينجا جلسه تشكيل دادند. روزولت، چرچيل و استالين به ميل خودشان به تهران آمدند و جلسه تشكيل دادند؛ نه از كسى اجازه گرفتند، نه گذرنامه‌اى نشان دادند. محمدرضا كه آن روز پادشاه ايران بود، مورد اعتناى اينها قرار نگرفت؛ آنها به ديدن او نرفتند، او به ديدن آنها رفت؛ وارد اتاق شد، برايش بلند نشدند، اعتنا نكردند! ببينيد ذلت يك دولت مركزى كه سرريز ميشود بر روى مردم، تا كجاها منتهى ميشود؟ اين، حضيض ذلت يك حكومت و يك ملت است. اين، مال دوران دويست ساله‌ى ماست.

 البته در اين ميان، استثناهائى وجود داشت: مثلاً يك اميركبيرى سه سال بر سر كار آمد. يا فتواى ميرزاى بزرگ شيرازى توانست قضيه‌ى تنباكو را فيصله بدهد. يا علما در قضيه‌ى مشروطيت دخالت كردند. يا نهضت ملى شدن نفت در يك دوره‌اى به راه افتاد. همه‌ى اينها كارهاى كوتاه‌مدت، موقت و بعضاً بكلى ناكام بود؛ اما روال كلى، حركت كلى، حركت ذلت بود كه بر اين ملت بزرگ، بر اين ملت تاريخ‌ساز، بر اين ملتِ داراى مواريث عظيم تاريخى تحميل شده بود.

 انقلاب كبير اسلامى بكلى جهت را عوض كرد و ورق را برگرداند. همت امام - كه رهبر اين انقلاب و زمامدار اين انقلاب و پيشواى اين انقلاب بود - بر اين گماشته شد كه روح عزت ملى را در اين مردم احياء كند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما ميتوانيم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جايگزين كرد؛ اين همان فرهنگ قرآنى است كه فرمود: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين».(6) خود ايمان به معناى علو است. ايمان وسيله‌ى علو مادى است، اما فقط اين نيست؛ نفس ايمان علوآور است، عزت‌آور است، يك ملت را رشد ميدهد. خود امام جلو افتاد، رهبرى كرد، آن وقت انگيزه‌ها در مردم بيدار شد، همتها در مردم بيدار شد، استعدادها جوشيدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمينه‌ى جلب رحمت الهى شد. اين، نكته‌ى بسيار عظيمى است. رحمت الهى گسترده است؛ اما تا انسان ظرف خود را آماده نكند، اين باران رحمت گير او نمى‌آيد. ملت ما به صحنه آمد، خود را در وسط ميدان قرار داد، اين شد زمينه‌ى رحمت الهى و هدايت الهى؛ هدايت الهى شامل حال او شد، رحمت الهى شامل حال او شد، حركتِ بى‌وقفه آغاز شد؛ حركت به سمت عزت، حركت رو به جلو، حركت عزت‌آفرين؛ البته گاهى كند، گاهى تند، اما بدون وقفه و تعطيل.

 وقتى ادبيات انقلابى امام را ملاحظه ميكنيد، مى‌بينيد تكيه‌ى اصلى بر روى ساخت درونى ملت است؛ احياى روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با به‌خودبستن، بلكه با استحكام ساخت درونى. آنچه كه ما بايد به آن توجه كنيم، اين است كه اين يك كارِ مقطعى نيست؛ اين يك كارِ مستمر است، يك كارِ ادامه‌دار است. ملت بايد با عوامل ركود و ايستائى مقابله كند. عواملى وجود دارد كه يك انسان پيشرو را، يك ملت پيشرو را متوقف ميكند. بعضى از اين عوامل در درون خود ماست؛ بعضى از اين عوامل، تمهيدات دشمن است. اگر بخواهيم دچار ركود نشويم، دچار ذلت نشويم، دچار عقبگرد نشويم، دچار همان وضعيت دوزخىِ قبل از انقلاب نشويم، بايد حركتمان متوقف نشود. اينجاست كه با يك مفهومى به نام «پيشرفت» روبه‌رو ميشويم. بايد دائم پيشرفت كنيم. اين عزت ملى، اين استحكام درونى، اين ساخت مستحكم، بايستى دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پيشرفت برساند. اين دهه به «دهه‌ى پيشرفت و عدالت» نامگذارى شده است. عدالت هم در دل پيشرفت است. پيشرفت، فقط پيشرفت در مظاهر مادى نيست؛ در همه‌ى ابعاد وجودى انسان است؛ كه درونش آزادى هم هست، عدالت هم هست، اعتلاى اخلاقى و معنوى هم هست؛ اينها همه در مفهوم پيشرفت هست. البته در آن، پيشرفت مادى، پيشرفت مظاهر زندگى، پيشرفت علمى هم وجود دارد. امام با آن حركت خود، ما را در جاده‌اى قرار داد كه بايد در اين جاده پيش برويم. هرگونه توقف در اين جاده، ما را به عقبگرد ميرساند. ملتى كه از حقيقت عزت برخوردار شده است و در جاده‌ى پيشرفت قرار گرفته است، اگر اين نعمت را كفران كند، آن وقت مصداق اين آيه‌ى شريفه ميشود كه: «أ لم تر الى الّذين بدّلوا نعمت اللّه كفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار»؛(7) دنيا دوباره دوزخ خواهد شد، زندگى دوباره تلخ خواهد شد. ملتها اگر ايستادگى نكنند و پيش نروند، دوباره همان سختى و سياهىِ دوران ذلت بر سر آنها سايه‌افكن خواهد شد.

 ما امروز در مسئله‌ى عزت ملى و پيشرفتِ ناشى از آن با يك الگوى زنده مواجه‌ايم. عرض كردم؛ بحث ما يك بحث ذهنىِ محض نيست. يك الگوى زنده در مقابل ماست و آن، خود اين ملت و اين جامعه است؛ يك مدلِ تجربه شده و امتحان داده. ملت ايران با اين مدل، با اين الگو وارد ميدان شده. من نمونه‌هائى از پيشرفت ملت ايران را عرض ميكنم؛ هر كدام از اينها يك شرح مفصل و مصداقهاى متعدد دارد.

 يك نمونه از پيشرفت ملت ايران، غلبه‌ى بر همه‌ى چالشهاى سياسى و نظامى و امنيتى و اقتصادى در طول اين سى و سه سال است. هدف آنها از اين چالشها، از بين بردن موجوديت نظام بود؛ موجوديت نظام را آماج قرار داده بودند. ملت بر همه‌ى اين چالشها پيروز شد. در اين ميدان، يك روز كه دنيا دست شرق و غرب بود، ملت ايران بر شرق و غرب پيروز شد؛ امروز كه به حسب ظاهر، دنيا در دست غربِ گمراه است، ملت ايران توانسته است بر اين غربِ گمراه پيروز شود.

 نمونه‌ى ديگر از پيشرفت ملت ايران اين است كه ما ملت ايران، امروز از لحاظ قدرت سياسى، از لحاظ قدرت تأثيرگذارى بر تحولات دنيا و حضور در فعل و انفعالات منطقه‌ى خودمان، بلكه ديگر مناطق جهان، از اول انقلاب بمراتب قوى‌تريم. اين مسئله، نمونه‌هائى دارد، شواهدى دارد؛ اين را دشمنان ما ميگويند. يكى از رؤساى رژيم جعلى صهيونيستى، كه دشمن شماره‌ى يك ملت ايران و انقلاب ايران است، اعتراف ميكند و ميگويد - اينها عين عبارت اوست - امروز يك نيروى قدرتمندى وجود دارد كه در خلاف جهت هدفهاى ما پيش ميرود و ايران رهبرى اين قدرت را به دست گرفته است. اين سياستمدارِ درمانده و حيرت‌زده اعتراف ميكند و ميگويد امروز پشت مرزهاى ما خمينى خيمه زده است! يك سياستمدارِ كهنه‌كارِ شناخته‌شده‌ى آمريكائى هم كه ما با وضع او كاملاً آشنا هستيم، در يك جلسه‌اى مقايسه ميكند آمريكاى 2001 ميلادى را با آمريكاى 2011، ميگويد - كه اين حرفها همه مال همين دو سه ماه اخير است - كدام ديوانه‌اى وضعيت آمريكاى ابرقدرتِ اول هزاره را به شرائط رقتبار آمريكا در سال 2011 - سال گذشته‌ى ميلادى - تبديل كرده است؟ بعد ميگويد: اين تحولاتى كه اتفاق افتاده و به اين وضع منتهى شده است، دامن‌زننده‌ى به اين تغيير، ايران است. معناى اين جملات اين است كه امروز ملت ايران توانسته است با حضور خود، با استقامت خود، با عزت خود، با صلابت خود، بر روى حوادث مهم جهان و حوادث مهم منطقه، اين تأثيرات ژرف را باقى بگذارد. اين هم يك شاخص از شاخصهاى پيشرفت، كه عرض كردم عينى و جلوى چشم ماست.

 يك شاخص ديگر، حجم خدمات عمرانى و آبادانى در اين كشور پهناور است. امروز شما ميتوانيد در همه‌ى گوشه و كنارهاى اين كشور، خدمات عمرانى را، خدمات آبادانى را، سازندگى را به معناى وسيع كلمه مشاهده كنيد؛ كه سال به سال هم افزايش پيدا ميكند. اين از جمله‌ى شاخصهاى مهم پيشرفت يك ملت است. از جمله‌ى شاخصهاى پيشرفت اين است كه پيچيده‌ترين طرحها، پيچيده‌ترين دستگاه‌هاى صنعتى، سازه‌هاى مهندسى، كارخانه‌هاى فولاد، نيروگاه‌ها و كارهاى بزرگ كه در اين كشور انجام ميگيرد، تماماً به دست متخصصان ايرانى و جوانهاى ساخته‌شده‌ى انقلاب است. ما امروز در بسيارى از كارهاى مهمى كه در اين كشور انجام ميگيرد، هيچ احتياجى به حضور متخصصان خارجى نداريم. اين كشورى كه يك اسفالت ميخواستند بكنند، يك پل ميخواستند توى خيابان بزنند، بايستى از بيرون اشخاصى را مى‌آوردند، امروز كارهاى بزرگ، سازه‌هاى عظيم مهندسى، كارهاى پيچيده انجام ميدهد. انجام‌دهنده، همين جوانهائى هستند كه در محيط انقلاب پرورش پيدا كردند، بارور شدند، بالنده شدند، بارها را بر دوش گرفتند.

 يك شاخص ديگر، شتاب علمى كشور است - كه بارها اعلام شده، تكرار شده - توليداتِ نمايه شده، رتبه‌ى علمى كشور در سال 2011 ميلادى؛ كه اينها همه‌اش افتخارآفرين است. اين هم قضاوت ما نيست؛ قضاوت مراكز علمىِ رسمى دنياست كه آنها دارند ميگويند. ميگويند رشد علمى كشور، يازده برابرِ متوسط رشد دنياست؛ و سال 2011 نسبت به سال قبل، بيست درصد هم افزايش پيدا كرده؛ اين را آنها دارند ميگويند. در بعضى از حوزه‌ها، مثل حوزه‌ى هسته‌اى، حوزه‌ى نانو، حوزه‌ى سلولهاى بنيادى، حوزه‌ى هوافضا، حوزه‌ى زيست‌فناورى، وضع ما درخشان است. كارهائى كه دارد انجام ميگيرد، كارهاى درخشانى است كه در دنيا به شكل معدودى وجود دارد. در بين اين همه كشور دنيا - كشورهاى به اصطلاح پيشرفته و غير پيشرفته - بعضى از اين كارها فقط در پنج كشور يا در ده كشور يا در پانزده كشور، بيشتر وجود ندارد. به ما هم كه هيچ كمك علمى نكردند. درِ مراكز علمى پيشرفته‌ى دنيا به روى دانشجوهاى ما بسته است؛ اينها از درون جوشيده است. و البته همين جا در حاشيه عرض بكنم؛ اين تحريمهائى كه انجام گرفت، بزرگترين كمك را به ما در اين زمينه كرد.

 يكى از مظاهر و نمونه‌ها و شاخصهاى پيشرفت، مردم‌سالارى اسلامى است، كه بايد به اينها توجه كرد؛ بسيار مهم است. ما انتخابهاى شورانگيزى در اين كشور داشتيم: انتخابات رياست جمهورى در دوره‌هاى مختلف؛ كه از همه پرشورتر، دوره‌ى دهم در سه سال گذشته بوده است. همچنين انتخابهاى مجلس. ما نُه دوره‌ى قانونگذارى در كشور داشتيم؛ كه همه‌ى اين نُه دوره در روز هفتم خرداد، بدون يك روز تأخير، افتتاح شده است؛ اين چيز كوچكى است؟ در طول سى و سه سال، نُه دوره انتخابات مجلس برگزار شده است، نُه تا مجلس شوراى اسلامى تشكيل شده است، بدون يك روز تأخير. هيچ حادثه‌ى سياسى، حادثه‌ى امنيتى، حادثه‌ى اقتصادى، تهديدهاى دشمن نتوانسته است انتخابات را يك روز عقب بيندازد. در همه‌ى دوره‌ها، هفتم خرداد، روز تشكيل مجلس جديد است.

 مورد ديگر، انگيزه‌ها و شعارهاى انقلابى مردم است. شما نگاه كنيد جشنهاى يادبود انقلابهاى دنيا در كشورها چگونه انجام ميگيرد. يك مراسم رسمى‌اى درست ميكنند، يك عده‌اى از رجال يك جائى جمع ميشوند، احياناً نيروهاى مسلحى هم رژه ميروند. در ايران، سالروز پيروزى انقلاب - يعنى بيست و دوى بهمن - به وسيله‌ى ميليونها مردم در سرتاسر كشور با شوق و ذوقِ فراوان انجام ميگيرد؛ هر سال هم از سال قبل شورانگيزتر و مهمتر و بزرگتر؛ اين نشان‌دهنده‌ى زنده بودن اين ملت و پيشرفت اين ملت در اهداف انقلابى است.

 در تهذيب و تطهير روحيه هم همين جور. بعضى‌ها نگاه ميكنند به يك مظاهرى، مى‌بينند يك چند تا جوان، يك چند تا زن يا مرد، يك عمل خلافى انجام دادند، فوراً رويش يك قضاوت كلى ميگذارند؛ اين غلط است. مردم به معنويات توجه دارند. شما همين روزها به مساجد دانشگاه‌ها برويد، ببينيد در اين روزهاى اعتكاف چه خبر است. از فردا جوانهاى ما ميروند در مساجد اعتكاف ميكنند. يكى از شلوغ‌ترين، گرمترين و پرشورترين مراكز اعتكاف، مساجد دانشگاه‌هاى ماست؛ غير از مساجد عمومى و مساجد بزرگ، كه همه در آن شركت ميكنند. اين نشان‌دهنده‌ى حركت مردم به سمت معنويت است. با اينهاست كه ما ميتوانيم تشخيص بدهيم، قضاوت كنيم، حكم كنيم به اين كه كشور ما، ملت ما، در حال پيشرفت است. در همه‌ى ابعاد، كشور دارد پيشرفت ميكند؛ و همه در زير پرچم اسلام و در سايه‌ى دعوت الهى اين مرد بزرگ، اين انسان والا، اين جانشين بحق پيامبران و اولياء الهى. اين مرد بزرگ راه را در مقابل ملت ما باز كرد.

 محافل سياسى و رسانه‌اى دنيا از خطر ايران هسته‌اى دم ميزنند؛ كه ايران هسته‌اى خطر دارد! من ميگويم اينها دروغ ميگويند، اينها فريبگرى ميكنند. آنچه آنها از آن ميترسند و بايد هم بترسند، ايرانِ هسته‌اى نيست؛ ايرانِ اسلامى است. ايران اسلامى است كه در اركان قدرت استكبارى زلزله انداخته است. ملت ايران اثبات كردند كه بدون تكيه‌ى به آمريكا، بدون تكيه‌ى به قدرتهاى مدعى، بلكه با دشمنى‌هاى آمريكا و قدرتهاى مدعى دنيا، يك ملت ميتواند به پيشرفت واقعى دست پيدا كند. اين درس است؛ آنها از اين درس ميترسند. آنها ميخواهند به ملتها بباورانند، به زبدگان و نخبگان سياسى بباورانند كه بدون كمك آمريكا و بيرون از حوزه‌ى نفوذ آمريكا نميشود پيشرفت كرد. ملت ايران اثبات كرده است كه بدون آمريكا، بلكه با دشمنى آمريكا ميتواند به پيشرفت دست پيدا كند. اين درس بزرگى است؛ آنها از اين ميترسند.

 خب، حالا من حرف آخر را در اين زمينه عرض بكنم. عزيزان من، جوانهاى عزيز، مردم مؤمن! بله، ما ركورد زديم، ما پيشرفت كرديم؛ اما اگر دلمان را به آنچه كه تاكنون به دست آورديم، خوش كنيم، شكست خواهيم خورد؛ اگر توقف كنيم، به عقب پرتاب خواهيم شد؛ اگر دچار غرور شويم، دچار عُجب و خودشگفتى شويم، به زمين خواهيم خورد؛ اگر ما مسئولان كشور - بخصوص اين ديگر مربوط به ما مسئولان است - دچار خودمحورى شويم، دچار تكبر شويم، دچار خودشگفتى شويم، تودهنى خواهيم خورد. دنيا اينجور است، سنت الهى اين است. در پى كسب محبوبيت نباشيم، دنبال تمتعات دنيوى نباشيم، دنبال پرداختن به اشرافيگرى و تجملات نباشيم. ما مسئولين، خودمان را حفظ كنيم؛ همچنان كه اين مرد بزرگ خود را حفظ كرد. اگر ما اينجا دچار اشتباه شويم، مصداق همان آيه‌ى شريفه خواهيم شد كه: «و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار».

 در راه پيشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافيگرى ممنوع است؛ لذت‌جوئى ممنوع است؛ به فكر جمع كردن زخارف دنيا افتادن، براى مسئولين ممنوع است. با اين ممنوعيتهاست كه ميتوانيم به قله برسيم. ما داريم در دامنه حركت ميكنيم. ما هنوز به قله نرسيده‌ايم؛ با آن فاصله داريم. آن روزى كه ملت ايران به قله برسد، دشمنى‌ها تمام خواهد شد. آن روزى كه ملت ايران به قله برسد، معارضه‌هاى خباثت‌آلود به پايان خواهد رسيد. ما تا آن روز فاصله داريم. حركت را بايد بى‌وقفه ادامه دهيم. من به جوانها، به مسئولين، به دانشجويان، به علماى بزرگوار، به كسانى كه توانائى سخن گفتن با مردم دارند، به كسانى كه تأثيرگذارى بر روى اذهان مردم دارند، عرض ميكنم: ما بايستى اين حركت به سمت پيشرفت را بى‌وقفه ادامه دهيم؛ هم در زمينه‌ى سياست، هم در زمينه‌ى علم و فناورى، هم بخصوص در زمينه‌ى اخلاق و معنويت. خودمان را تهذيب كنيم، خودمان را اصلاح كنيم، عيوب خودمان را بشناسيم و درصدد رفع آن عيوب بربيائيم. اگر اين كار را بكنيم، اين موانعى كه دشمنان ما بر سر راه ما ايجاد ميكنند، اثر نخواهد گذاشت. تحريم اثرى ندارد. تحريم نميتواند ملت ايران را از حركت به جلو باز بدارد. تنها اثرى كه اين تحريمهاى يكجانبه و چندجانبه بر روى ملت ايران ميگذارد، اين است كه نفرت و دشمنى از غرب در دل مردم ما عميق‌تر ميشود.

 خب، صحبت از عزت ملى است. اين جنبشها و انقلابهاى منطقه را كه نگاه كنيد، مى‌بينيد همه مرتبط با عزت ملت است. اين انقلابها، از يمن و بحرين بگيريد تا مصر و ليبى و تونس و همچنين كشورهائى كه هنوز آتش زير خاكسترند و يك روزى شعله‌ور خواهند شد، همه‌ى اينها انگيزه‌شان بازگشت به عزت ملى و عدالت اجتماعى و آزادى، و همه در سايه‌ى اسلام است. اينكه ميگوئيم بيدارى اسلامى، اين حرف پايه‌دار است، ريشه‌دار است. ملتهاى مسلمان عدالت را ميخواهند، آزادى را ميخواهند، مردم‌سالارى را ميخواهند، اعتناى به هويت انسانها را ميخواهند؛ اينها را در اسلام مى‌بينند، نه در مكاتب ديگر؛ چون مكاتب ديگر امتحان‌داده و شكست‌خورده‌اند. بدون مبناى فكرى هم كه نميشود به اين اهداف بلند دست پيدا كرد. آن مبناى فكرى بر حسب ايمان و اعتقاد ملتهاى منطقه عبارت است از اسلام و بيدارى اسلامى. ماهيت جنبشها اين است.

 غربى‌ها و حكومتهاى وابسته‌ى به غرب در اين منطقه، ميخواهند صورت مسئله را عوض كنند؛ ميخواهند جور ديگرى به افكار عمومى القاء كنند؛ اما فايده‌اى ندارد. شخصيتهاى مؤثر بايد مراقب باشند دور نخورند. ملتها بايد مراقب باشند دور نخورند. ملتها كار بزرگى انجام دادند. فضاى سياسى و اجتماعى منطقه به طور اساسى تغيير كرده؛ اين مال همين حالاست، «باش تا صبح دولتش بدمد، كه اين هنوز از نتائج سحر است». در همين قدم اول، فضاى سياسى منطقه تغيير پيدا كرده؛ نمونه‌اش اين است كه مثلاً در مصر وقتى كه قيام مردم به نقطه‌ى جوش و به اوج رسيد، بسيارى از غربى‌ها و بسيارى از حكومتهاى مستبد منطقه سعى ميكردند از مبارك حمايت كنند، او را نجات دهند، مردم را سركوب كنند؛ اما حالا كه مردم غلبه پيدا كرده‌اند و پيروز شده‌اند، همان قدرتها، ديكتاتورترينشان، مستبدترينشان، ذليل‌ترينشان در مقابل غربى‌ها، دم از حقوق مردم ميزنند، دم از مردم‌سالارى ميزنند! اين معنايش اين است كه امروز مردم‌سالارى آنچنان به سكه‌ى رائجى در اين منطقه تبديل شده كه حتّى آن كسانى كه حاضر نبودند اسم مردم و حقوق مردم به گوش كسى برسد، امروز مجبورند و چاره‌اى ندارند كه براى جلب افكار عمومى، دم از مردم‌سالارى بزنند، دم از حقوق مردم بزنند!

 قضيه‌ى اين انقلابها خيلى مهم است. من بر روى مصر تكيه كنم. مصر كشور بزرگى است، مصر ملت كهنى است، مصر يك منطقه‌ى اساسى در دنياى اسلام بوده؛ منتها حاكمان فاسد و مزدور و پست و ذليل، ملت مصر را تذليل كردند؛ مصر را تبديل كردند به گنج استراتژيك رژيم صهيونيستى؛ اين عبارتِ يكى از رؤساى صهيونيست است. كشور مصر را، ملت مصر را، يك ملت باعظمت را تبديل كرده بودند به گنجى براى رژيم جعلىِ غاصبِ صهيونيستى. از اين خفت بالاتر؟ حالا اين گنج ساقط شده. حالا اين گنج از دسترس غاصبان كشور فلسطين خارج شده. رژيم مبارك سى سال امنيت اسرائيل را تضمين كرد. حتّى حاضر شدند يك و نيم ميليون مردم غزه را در يك زندان بزرگ نگه دارند. يك ميليون و نيم انسان در غزه، زير بمباران صهيونيستهاى خبيث بودند؛ از آن طرف هم به وسيله‌ى رژيم حسنى مبارك، راه عبور و مرور هر گونه امكان حياتى به مصر بسته شده بود؛ اينها را تاريخ فراموش نميكند.

 در آن ايامِ جنگ بيست و دو روزه، يك مبارز فلسطينى در يك مصاحبه‌اى گفت كه امروز - آن روزى كه او ميگفت - نوزده روز است كه از جنگ ميگذرد، ولى ما در اين مدت نتوانستيم نوزده كيلو گندم و آرد از مصر وارد كنيم! راه انتقال غذاى مردم، دارو و ديگر امكانات را در رفح بسته بودند، براى اينكه به نفع رژيم صهيونيستى، يك و نيم ميليون انسان را با گرسنگى و تحت فشار، در زندان نگه دارند! حالا اين رژيم سقوط كرده. رژيم صهيونيستى احساس لُختى ميكند؛ دستپاچه‌اند، حيرت‌زده‌اند. اين داد و بيدادهائى كه مى‌بينيد از قول سران صهيونيست نقل ميشود و دم از كار نظامى و حمله‌ى نظامى ميزنند، اينها حاكى از دست خالى و حاكى از وحشت و حيرانى آنهاست؛ ميدانند كه در اين شرائط، از هميشه آسيب‌پذيرترند؛ هرگونه قدم كجى بردارند، هرگونه حركت ناشايستى انجام بدهند، مثل صاعقه‌اى بر سر خودشان فرود خواهد آمد.

 غربى‌ها و آمريكائى‌ها هم كه هميشه پشتيبانهاى بى‌قيد و شرط رژيم غاصب بوده‌اند، امروز از هميشه گرفتارترند. امروز غرب با سيلى صورت خودش را سرخ نگه داشته است. آنها مشكلات مالى، مشكلات پولى، مشكلات اقتصادى، مشكلات اجتماعى دارند و در مواجهه‌ى با مردمِ خودشان درمانده‌اند. چندين حكومت طرفدار آمريكا در اروپا ساقط شدند. مردم اگر ميدان پيدا كنند، هر گونه نشانه‌ى استكبار آمريكائى را كه در اروپا مشهود است، با حضور خودشان، با قدرت خودشان خواهند زدود. امروز وضعشان اين است. خود آمريكا هم بدتر از همه. ملتها از آمريكا متنفرند. آمريكا دچار بحران است. البته ميخواهند اين بحران را منتقل كنند به آسيا، منتقل كنند به آفريقا، منتقل كنند به خاورميانه؛ با حادثه‌آفرينى در كشورهاى ديگر و مناطق ديگر، ضعف خودشان را بپوشانند. از جمله‌ى كارهائى كه ميخواهند بكنند، اين است كه در همين منطقه، اين انقلابهاى عظيم مردمى را به ضد خودشان تبديل كنند؛ مردم را به اختلافات قومى، اختلافات مذهبى، اختلافات طائفى سرگرم كنند. ما بايد هوشيار باشيم.

 امروز آمريكائى‌ها از تجربه‌ى انگليسى‌ها دارند استفاده ميكنند در ايجاد اختلاف مذهبى بين شيعه و سنى. انگليس‌ها متخصص دشمنى انداختن بين گروه‌هايند - از جمله بين شيعه و سنى در دنياى اسلام - از چند صد سال قبل آنها اينكاره بودند. آمريكائى‌ها دارند از تجربه‌ى آنها استفاده ميكنند. مسئله‌ى فلسطين پيش مى‌آيد، مسئله‌ى مصر پيش مى‌آيد؛ بمجردى كه در مقابل حركت مردم قرار ميگيرند، به يك جورى، با يك ترفندى، با يك خدعه‌اى، فوراً مسئله‌ى مذهبى را مطرح ميكنند. همه بايد بيدار باشند؛ سنى بيدار باشد، شيعه بيدار باشد، عالم مذهبى بيدار باشد، نخبه‌ى دانشگاهى بيدار باشد، آحاد مردم بيدار باشند؛ بفهمند چه كار ميكنند، بفهمند توطئه‌ى دشمن را و نقشه‌ى دشمن را؛ به نقشه‌ى دشمن كمك نكنند. اين كارى است كه امروز آنها دارند انجام ميدهند.

 البته غربى‌ها، از جمله آمريكائى‌ها، حركتهاى ديوانه‌وار ميكنند. مسئله‌ى هسته‌اى را بزرگ ميكنند، براى اينكه مسائل خودشان را از نظرها بپوشانند. مسئله‌ى هسته‌اى ايران را در صدر مسائل دنيا قرار ميدهند، در حالى كه حقيقت قضيه اينجور نيست. بدروغ اسم سلاح هسته‌اى مى‌آورند، بدروغ مسائل را در تبليغات برجسته و درشت ميكنند؛ هدفشان اين است كه ذهنها را، افكار عمومى را از حوادثى كه در خود آمريكا دارد ميگذرد، از حوادثى كه در خود اروپا دارد ميگذارد، منعطف كنند، منصرف كنند. البته موفق هم نخواهند شد.

 نگاه ما به منطقه، اميدوارانه است. كشور مصر امروز به مسائل داخلى خودش مشغول است، كه طبيعت انقلابهاست. يك حوادثى پيش مى‌آيد، ناچارند اين حوادث را حل و فصل كنند؛ ملت سرگرم آنهاست. اين حوادث، يك خلايى را به وجود آورده؛ يك فرصتى براى برخى از كشورها به وجود آورده كه وارد مسائل منطقه شوند، دخالتهاى غرب‌پسند و آمريكاپسند بكنند؛ به نيابت از آمريكا پول خرج كنند، به نيابت از آمريكا حركت كنند، سفر كنند، اينجا و آنجا بروند. ولى ان‌شاءاللّه كشورهاى انقلاب‌كرده، بخصوص كشور بزرگ مصر، به آرامش و ثبات باز خواهند گشت و بر مشكلات و ترفندها فائق خواهند شد. رژيم ديكتاتور برچيده شد، دنباله‌هاى آن هم ان‌شاءاللّه برچيده خواهد شد و ملتها خواهند توانست نقش خودشان را ايفاء كنند.

 البته اينجا لازم است من با صراحت بگويم كه در حوادث منطقه، مردم بحرين در مظلوميت مضاعف به سر ميبرند؛ آنها حقيقتاً مظلومند. مردم بحرين به وسيله‌ى رژيم مستبد و ديكتاتورى، بى‌جهت و بدون دليل سركوب ميشوند؛ اعتراض آنها با خشن‌ترين وضعيت پاسخ داده ميشود؛ در حالى كه آنها چه ميخواهند؟ آنها اولين و ابتدائى‌ترين نيازهاى انسانى يك كشور مردم‌سالار را طلب ميكنند؛ چيز زيادى نميخواهند. آنجا مسئله‌ى شيعه و سنى را مطرح ميكنند، كه آقا اينها شيعه‌اند. بحث شيعه و سنى نيست؛ بحث يك ملت است. حالا تصادفاً اين ملت يك اكثريت هفتاد درصدى شيعه دارد. اگر هفتاد درصدشان مذهب ديگرى داشتند، حاكمان مذهب ديگرى داشتند، باز هم قضيه همين بود؛ فرقى نميكرد. بحرين ملتى است با يك مذهبى - مذهب تشيع و پيروى اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) - كه با يك حكومت مستبدى روبه‌رو است. مسئله اين نيست كه اين حكومت، مذهبى دارد، مردم مذهب ديگرى دارند. ملت ايران با رژيم شاه كه بظاهر مسلمان هم بود، شيعه هم بود، به حرم امام رضا هم ميرفت، درافتاد. بنابراين بحث شيعه و سنى نيست. مسئله را ميبرند توى اختلافات مربوط به مذهب، براى اينكه حق مردم را كتمان كنند. ولى ان‌شاءاللّه همه‌ى مجاهدتها به نتيجه خواهد رسيد. بايد مراقب باشيم آتشهاى قومى و طائفى و فرقه‌اى دامن زده نشوند؛ اين خواسته‌ى ماست، اين نصيحت ماست به همه‌ى اطراف قضايا.

اميدواريم ان‌شاءاللّه خداوند متعال كمك كند و يقيناً كمك خواهد كرد. بدون ترديد، آينده براى ملتهاى مسلمان و براى اسلام و مسلمين و براى ملت ايران، از گذشته بهتر است.

والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته‌

۱) شعراء: ۲۱۷ - ۲۲۰
۲) فاطر: ۱۰
۳) منافقون: ۸
۴) نساء: ۱۳۹
۵) شعراء: ۱۲۱ و ۱۲۲
۶) آل‌عمران: ۱۳۹
۷) ابراهیم: ۲۸ و ۲۹